تهیونگ طبق معمول مشغول بررسی اسناد شرکت بود و اصلا به زمان توجهی نمی کرد و تو حال خودش بود که در اتاقش باز شد.
کوک_ آقای کیم؟
تهیونگ_ بله.
کوک_ این مدارک تازه رسیدن و رئیس میخوان که تا فردا همه آماده باشن.
تهیونگ هوفی کشید و سرش رو به نشونه باشه تکون داد و بازم به کارش مشغول شد و کوک هم بیرون رفت..هنوز نیم ساعت از رفتن کوک نگذشته بود که احساس گر گرفتگی و درد تو قسمت پایین تنش کرد و آلارم گوشیش به صدا در اومد..بعد از چک کردنش فهمید که وارد دوره رات شده.
(دوره رات همون هیت امگاها و بتا ها هستش ولی به دوره آلفا ها رات میگن)
یا حرص گوشیش رو خاموش کرد و سعی کرد تند تند کاراش رو انجام بده تا بتونه به خونه برگرده و یک فکری به حالش بکنه.
بعد از گذشت چندین ساعت سرش رو بالا گرفت و فهمید که تایم اداره دو ساعتی هست که تعطیل شده و احتمالا هم الان به جز نگهبانا کسای دیگه ای تو ساختمون نیستن..سریع از جاش بلند شد و وسایلش رو برداشت و داشت به سمت آسانسور میرفت که با رایحه شیرین توت فرنگی وایساد..عین مسخ شده ها به سمت رایحه رفت و وقتی نزدیک تر شد تونست صدای ناله های کسی رو بشنوه..وسایلش رو روی میز منشی گذاشت و نزدیک اتاق رئیسش شد و از لای در به داخل نگاه کرد و رئیسش رو دید که داره با دیلدو روی میز کارش خودش رو بفاک میده و ناله میکنه.
دست تهیونگ ناخواسته به سمت عضوش رفت و از روی شلوار اونو لمس کرد و رایحه پرتغال خودش رو آزاد کرد..خیلی آروم در رو باز کرد و وارد شد و در و آروم قفل کرد و سمت رئیسش رفت و سرش رو کبوند به میز و با دستش نگه داشت و با اون یکی دستش دیلدو رو تکون میداد.
تهیونگ محکم دیلدو رو درون جیمین میکوبوند و چشمای جیمین از لذت به عقب برمیگشت..کمی بعد جیمین به یک غرش کام شد..تهیونگ دیلدو رو از جیمین خارج کرد و بهش نگاه کرد و اون رو طرفی انداخت..سریع شلوارش رو از پاش درآورد و یکجا وارد جیمین کرد و جیمین ناله ای از شوک کرد و چون با دیلدو آماده شده بود درد کمی داشت.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
تهیونگ مشغول ضربه زدن درون جیمین بود و اصلا به وضعیت جیمین اهمیت نمیداد..درواقع واسه تهیونگ تو اون لحظه فقط کام شدن خودش مهم بود.
تهیونگ_ هی..پارک کوچولو..تو..عالی هستی..سوراخت کل عضوم..رو بلعیده..هرزه خیلی خوبی هستی.
تهیونگ در کنار ضربه هاش به جیمین اسپنک های دردناکی میزد و جیمین از لذت رو هوا بود.
کمی بعد تهیونگ ناخواسته خم شد و گردن جیمین رو گاز گرفت و درونش کام شد و جیمین هم بدون کوچیک ترین لمسی کام شد.
جیمین_ تو..تو..منو مارک کردی؟
تهیونگ از جیمین خارج شد و به جیمین کمک کرد دوتایی روی کاناپه بشینن.
تهیونگ_ آره..و تو قبول کردی..فکر کنم از این به بعد باید همیشه زیر من ناله کنی..پارک کوچولو.
جیمین_ آههه..هورنیه وحشی.
تهیونک با نیشخند سمت جیمین خم شد.
تهیونگ_ تازه جفتم رو پیدا کردم..فکر کردی بیخیالت میشم؟ تا صبح میخوام ناله ها تو بشنوم.
🧅🧄🧅🧄🧅🧄🧅🧄🧅🧄🧅🧄🧅🧄🧅🧄🧅
خب اینم از این امیدوارم دوست داشته باشید و ووت هم فراموش نشه 💜💙💋
