[♡]°My Man°[♡]

5.3K 259 38
                                    

~درخواستی~

کاپل = نامکوک

ژانر = اسمات،ددی کینک

🦑🐙🦑🐙🦑🐙🦑🐙🦑🐙🦑🐙🦑🐙🦑🐙🦑

بعد از ضبط موزیک ویدئو شون همشون خسته به سمت خوابگاهشون حرکت کردن و بعد از رسیدن هر کدوم به اتاق خودشون برای استراحت رفتن تا چند ساعتی بخوابن.



کوک بعد از دوش سریعی که گرفت یک هودی مشکی با جوراب هایی تا زانو پوشید و آروم از اتاقش خارج شد و به سمت اتاق نامجون رفت و واردش شد و درو قفل کرد و از صدای آب فهمید که نامجون هنوز  حمومه..دست خودش نبود که به ددیش نیاز داشت..ددیش تو اون کت و شلوار با اون رنگ مو جذاب تر از همیشه بود و کوک میتونست قسمت بخوره که تا آخر عمرش میتونه بپرستَتش.

کوک روبه درِ حموم روی تخت نشسته بود و داشت فکر میکرد که در حموم باز شد و نامجون برهنه با یک حوله کوچیک که دور پایین تنش بسته بود ظاهر شد و کوک خیلی خودش رو کنترل کرد که  همین الان رو زانوهاش خم نشه و واسه ددیش ساک نزنه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کوک روبه درِ حموم روی تخت نشسته بود و داشت فکر میکرد که در حموم باز شد و نامجون برهنه با یک حوله کوچیک که دور پایین تنش بسته بود ظاهر شد و کوک خیلی خودش رو کنترل کرد که  همین الان رو زانوهاش خم نشه و واسه ددیش ساک نزنه.

نامجون_ کوک؟ چرا هنوز بیداری؟


کوک_ میخواستم با ددی بخوابم.


نامجون پوزخندی زد که باعث لرز تن کوک از شهوت بیش از حد شد.


نامجون_ چرا فکر کردی با این لباس میتونی با ددی بخوابی؟... با این لباس فقط حق داری روی دیک ددی سواری کنی و اسمش رو ناله کنی.


کوک گوشه لبش رو گاز گرفت و پاهاش رو از هم فاصله داد و نامجون متوجه شد که کوک هیچ شلوارک یا باکسری پاش نیست.


کوک_ ددی..لطفا..میشه امشب روی دیکت سواری کنم و اسمت رو ناله کنم؟


نامجون حوله دور کمرش رو باز کرد و حوله زمین افتاد..با چشمش به کوک اشاره کرد که به سمتش بره کوک از تخت پایین اومد و روی زمین رو زانوش خم شد و عضو نامجون رو به دست گرفت و زبونش رو سرش کشید و کم کم شروع کرد به بلوجاب دادن به نامجون..نامجون موهای بلند کوک رو توی دستش جمع کرد و کمی کشید که باعث شد کوکی به نامجون نگاه کنه.



نامجون_ بیبی دلبر من برای کی خودش رو اینقدر دلبر کرده که من اصلا نمیتونم نگاهش نکنم؟



کوک عضو نامجون رو از دهنش خارج کرد و گفت:


کوک_ برای ددی.


نامجون_ آفرین گود بوی..تو بیبی هورنی منی..فقط من.


کوک_ و تو هم فقط مرد منی ددی..فقط من.


نامجون کوک رو بلند کرد و شروع کرد به وحشیانه بوسیدن کوک و کوک هم همراهیش میکرد..یکم که گذشت نامجون زیر زانو های کوک رو گرفت و کوک هم پاهاش رو دور نامجون حلقه کرد و به بوسشون ادامه داد.


نامجون کوک رو روی تخت گذاشت و هودیش رو از تنش در آورد و شروع به بوسیدن ترقوه های کوک کرد و بوسه هاش رو تا سینه های کوک ادامه داد و چون میدونست کوک سر سینه هاش حساسه از عمد با زبون با نیپل هاش بازی میکرد.


کوک_ آههه..دد..دد لطفا.


نامجون_ لطفا چی بیبی؟


کوک_ لطفا بزار ازت سواری بگیرم.


نامجون لبخند زد و روی تخت دراز کشید و کوک هم خودش رو روی عضو نامجون تنظیم کرد و آروم روش نشست و کمی بعد که عادت کرد شروع کرد به سواری گرفتن از نامجون..و این هارمونیه صدای بدن هاشون و ناله های کوک بود که نامجون رو دیوونه میکرد.


کوک_ اوممم..ددی..تو فقط ماله منی..فقط..همم ..من..تو مرد..جذاب منی.


نامجون لبخند زد و کمر کوک رو گرفت و خودش شروع کرد به ضربه زدن و این کوک بود که از شدت ضربه های نامجون مرز بیهوشی بود.


کوک_ اووووم..دد..من..من نزدیکم.


نامجون_ منم همینطور پرنس.


کمی بعد نامجون و کوک همزمان کام شدن و نامجون از کوک خارج شد و کوک رو توی بغلش گرفت و موهاش رو از صورتش کنار زد و مشغول بوسه بارون کردن صورت کوک شد.


کوک_ اوووم..خوابم میاد.


نامجون_ وقتی تا فردا شب صبر نمیکنی همین میشه دیگه..بخواب بیبی قشنگم..تا فردا تو بغلم راحت بخواب.


کوک_ ددی؟


نامجون_ جانم.


کوک_ تو جذاب ترین مرد زندگی منی.


نامجون گونه کوک رو بوسید و گفت:


نامجون_ تو هم بی نظیر ترین بیبی دنیایی.

🐁🐀🐁🐀🐁🐀🐁🐀🐁🐀🐁🐀🐁🐀🐁🐀🐁

خب امیدوارم دوسش داشته باشید و ووت هم فراموش نشه 💋💜

و لطفا سایلنت ریدر نباشید و ووت کنید وانشات هارو تا انگیزه برای زود آپ کردن داشته باشم😊🥰

•°~BTS ONESHOTS~°•Where stories live. Discover now