سخن به اصطلاح نویسنده

4.4K 309 72
                                    

خب این داستان جز اولین تجربه های من توی بعضی از زمینه هاس ، این اولین فن پِلاتی هستش که من دارم مینویسم که بوی کاپل توشه و چه بوی کاپلی بهتر از لری؟

این فن پلات اولین فن پلات من توی ژانر جنایی ،پلیسی هستش و راستش رو بخواید خودمم فن پلات یا فنفیک پلیس ، جنایی و یا کارآگاهی ندیدم تو واتپد اگه شما دیدید تگم کنید ممنون میشم.

خلاصه:هری کارآگاه بخش جنایی لوس آنجلسه که کارش رو درست انجام میده ولی کاراش پر سر و صدا تر از اون چیزیه که باید باشه ،به همین دلیل مافوقش یکی از مارشال‌های تگزاس به نام لوییس تاملینسون  رو به لوس آنجلس منتقل میکنه تا به هری و گروهش بپیونده ولی هری از اینکه توی کارش زیر سوال رفته خوشحال نیست و مقصر همه‌چیز رو لویی میدونه!

توضیح زیادی نمیدم چون میخوام شما هم اون جنبه ی کاراگاهیتون رو بیدار کنید ، خوشحال میشم کامنت بذارید و بیان کنید به نظرتون مجرم واقعی کیه ، امیدوارم بتونم داستان اینقدر جذاب بنویسم که شما رو هم با خودم همراه کنم.

لطفا اگه میشه ، امکانش هست به لری شیپرا و دوستایی که از این داستانا دوس دارن معرفی کنید و تگشون کنید ممنون

امیدوارم از خوندنش لذت ببرید
ارادتمند وارنوکس

Scars [L.S]Where stories live. Discover now