2

3.3K 316 16
                                    

امروز هم مثل هر سال باید بعد از کارهای طاقت فرسای رزیدنتیش از بیمارستان به خونه می‌رفت تا برای مراسم MOON LIGHT آماده بشه

اما خب بخاطر ده سال قبل خاطره ی خوشی از اون مراسم نداشت

( ۱۰ سال قبل )

با ترس به جین هیونگش چسبیده بود به صحنه روبه رو که شامل کشتار افراد بود نگاه میکرد

اون فقط ۱۲ سالش بود و دیدن کشته شدن افراد اونم توسط سه گرگ وحشی قطعا براش صحنه جالبی نبود

تهیونگ نمی تونست نگاهش رو از اون سه تا گرگ بگیره ، بالاخره کشتار اون سه گرگ تموم شد ، گرگ ها داشتن به سمت در میرفتن اما لحظه ای به اون سه امگای ترسیده خیره شده بودن

نفس امگاها توی سینشون حبس شده بود ، جین ، جیمین و تهیونگ رسما برای یک لحظه خشکشون زد اما وقتی سه گرگ رفتن اون ها هم نفس راحتی کشیدن

( پایان فلش بک )

با پس گردنی که از جیمین خورد آخی گفت و دستش رو پشت سرش برد و گردنش رو مالید

جیمی: هوی حواست کجاست جین داره با تو حرف میزنه

تهیونگ رو به جین گفت

ته: ببخشید هیونگ چیزی گفتی ؟

جین: گفتم وقت آرایشگاه گرفتم برای امشب

ته: اوکی

جین: بهتره موهات رو مشکی کنیم

ته: چشم هیونگ

جین: چیزی شده ته ته

تهیونگ : نه هیونگ فقط ..... میدونی که اون مراسم خیلی خسته کنندست

جیمین: اما قراره امشب خیلی جالب باشه

ته: چطور هیونگ؟؟

جیمین: راجب پک جئون چیزی شنیدی؟

ته: همون پکی که رهبرش خون خالصه؟

جیمین: اره ، فقط این نیست ، پکش اونقدر بزرگ و قدرتمنده که بجای منشی و محافظ وزیر و فرمانده داره ، تازه وزیر و فرماندش هم آلفای خشن هستن

جین : بیچاره جفت هاشون

ته: چطور هیونگ؟

جین : الفاهای خون خالص و خشن از بقیه آلفا خیلی قوی ترن بخاطر همین امگایی که توسط اونا مارک میشه درد بیشتری رو تحمل می‌کنه و درضمن بدنیا آوردن بچه هاشون هم خیلی سخته

ته: وووویییی هیونگ دیگه نگو

جین و جیمین خنده ای کردن

جیمین : داشتم میگفتم ، امشب قراره این سه تا آلفا چهره هاشون رو نشون بدن آخه تا الان کسی عکسی ازشون ندیده بخاطر همین امشب جذاب تره

ته: چه عجب ، اما هیونگ من اون نگاه های هیز آلفا ها رو روی خودم دوست ندارم

گفت و لباش رو آویزون کرد که کیوتی ذاتیش رو چند برابر کرد

THAT IS MY OMEGA [Kookv]Where stories live. Discover now