45

1.9K 129 1
                                    

‌صبح با نوری که به چشم هایش می خورد بیدار شد ، چند بار پلک زد تا دیدش واضح بشه

‌به همسرش که تو بغلش آروم و راحت خوابیده بود نگاه کرد ، با دیدن گردن و تر قوه های کبودش لبخند پر غروری زد


‌پیشونی امگاش رو آروم بوسید ، تهیونگ کمی تکون خورد و بعد از اون چشمای خوشگلش رو آروم باز کرد


‌مثل کوک چند بار پلک زد ، با دیدن چشمای باز آلفا لبخندی به روش زد و بوسه صبحش رو بهش داد


‌کوک: صبح بخیر دلبر کوچولو

‌ته: صبحت بخیر آلفای من

‌کوک: درد داری ؟

‌ته: خودت چی فک می کنی ؟

‌تهیونگ گفت و با اخم و لبای آویزون به کوک نگاه کرد، کوک با صدای دورگه اش خندید و لبای آویزون بیبیش رو بوسید

‌کوک: خودت بگو بعد از دوماه انتظار داشتی آروم باشم ؟

‌ته: اگه غیر از این بود که دیشب یه عالمه جیغ و داد می کردم


‌کوک بازم خندید و چیزی نگفت ، خودش بلند شد و به سمت حمام رفت ، وان رو از آب ولرم پر کرد و برگشت تو اتاق


‌دید امگاش نیم خیز شده و زیر شکمش رو گرفته ، لبش رو از درد گاز گرفته

‌کوک با قدمای تند به سمتش رفت و بغلش کرد، به سمت حموم بردش ، خودش نشست و تهیونگ رو بین پاهاش نشوند


‌دستش رو به سمت شکم همسرش برد و شروع به ماساژ دادنش کرد

‌کوک: ببخشید بیبی خیلی درد داری؟

‌ته: این حرفو نزن کوکو این وظیفه منه

‌کوک: اما منم نباید اون قدر وحشی بازی در می آوردم ( خوبه خودتم قبول داری وحشیی 😐)


‌ته: من به وحشی بازی های تو عادت دارم آلفای وحشی


‌کوک از کتف امگاش یه گاز محکم گرفت

‌ته: اخخخخ وحشی

‌کوک: خودت گفتی عادت داری


‌تهیونگ چشم غره ای رفت و دیگه بحث رو ادامه نداد عوضش راحت تو بغل آلفاش لش کرد تا دردش آروم بگیره


‌بزارین حالش رو این طوری بهتون بگم که پوست گردن و تر قوه هاش بخاطر  کیس مارک ها و گاز گرفتن های دیشب کوک همچنان می سوخت

‌بوتش درد می کرد و مطمئنن الان کبود بود ، ورودیش و دلش هم درد می کرد

‌اما خب دیشب به خودش هم خوش گذشته بود ، بعد از دوماه دوباره یکی شدن با آلفاش خیلی خوب بود


‌بعد از یک ساعت حمام البته با شیطنت های تهیونگ با حوله های تن پوش اومدن بیرو

‌‌



‌تهیونگ نگاهش به تتو های کوک افتاد، تتو های آلفاش بیش از حد هات بود

‌کوک هم از اون طرف نگاهی به گردن کبود همسرش انداخت که کاملا معلوم بود

‌خودش بهش گفته بود که این طوری لباس بپوشه، بعد از بومگیو با این که توله هاشون بدنیا اومده بود باز می خواست به همه ثابت کنه تهیونگ ماله خودشه


‌کمر باریک تهیونگ رو که بهش خیره بود با دستای بزرگش گرفت ، تهیونگ نگاهش رو از تتو های کوک گرفت و به چشماش داد

‌کمر تهیونگ کاملا چفت دستای کوک بود ، کوک تهیونگ رو به خودش چسبوند سرش رو خم کرد لبای همسرش رو آروم عاشقانه بوسید


‌تهیونگ دستاش رو دور گردن کوک حلقه کرد و تو بوسه همراهی کرد


‌لبای همو آروم می بوسیدن و زبون هاشون دخالتی توی بوسه شون نداشتن


‌یه بوسه اروم که عشق رو به هر دوشون منتقل کنه، کوک برای نفس کشیدن تهیونگ بوسه رو پایان داد


‌اروم لب هاشونو جدا کرد ، چشمای زیبای همسرش رو بوسید و رایحه شیرین توت فرنگی و وانیلش رو وارد ریه هایش کرد


‌ته: بریم کوکو؟

‌کوک: بریم الان توله ها صداشون در میاد

‌با خنده کمر تهیونگ رو گرفت و با هم رفتن بیرون ، به سمت اتاق توله ها رفتن و در رو آروم باز کردن


‌داخل شدن و رفتن بالا سر توله ها ، وقتی رفتن بالا سرشون با چشمای بازشون مواجه شدن


‌خنده ای کردن که توله ها با دیدن پدر و مادرشون لبخند کوچولیی روی لباشون اومد و کمی تکون خوردن

‌تهیونگ جانگ هون و کوک جه بوم و یونگجه رو بغل کرد، صورت نرم و تپل توله هاشون رو بوسیدن


‌خب بغل تهیونگ درست اندازه جانگ هون بود اما بغل کوک هنوز برای توله سوم جا داشت

‌خب بغل کوک بزرگتر از ماله تهیونگ بود و این باعث حسادت تهیونگ بود

‌( حالا تو حسودی کن 😂😏)


‌تهیونگ دکمه لباسش رو باز کرد و سینه اش رو به دهن جانگ هون نزدیک کرد

‌روی صندلی که برای همین موقع ها توی اتاق سه قلو ها گذاشته بود نشست

‌تو این فاصله کوک جه بوم و یونگجه رو داخل گهواره گذاشت و مشغول قربون صدقه رفتنشون شد


‌تهیونگ جانگ هون رو از خودش جدا کرد

‌ته: کوک جه بوم رو بده


‌کوک جانگ هون رو گرفت و کنار یونگجه گذاشت ، جه بوم رو به تهیونگ داد و تهیونگ کار قبلی رو تکرار کرد

‌کوک به شیر خوردن کیوت توله هاش نگاه می کرد ، خب دیدن چهره معصومشون باعث میشد کمتر حسودی کنه اما تلافی همه اینا رو سر تهیونگ در می آورد


‌تهیونگ شیر جه بوم رو داد و این دفعه یونگجه رو گرفت


‌بعد از یک ساعت شیر خوردن توله ها تموم شد ، سه قلو ها رو تو سالن بالا گذاشتن و رفتن تو اشپز خونه همون طبقه تا صبحونه بخورن ، چون اتاق سه قلو ها طبقه بالا بود اکثرا دیگه طبقه بالا بودن


THAT IS MY OMEGA [Kookv]Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora