30

2K 140 8
                                    

صبح با نوازش های آرومی روی سینه عضله ای لختش چشماش رو باز کرد ، امگاش داشت آروم با نوک انگشتای ظریفش سینش رو‌ نوازش می کرد

لبخندی زد و امگا رو به خودش فشرد که باعث شد امگا متوجهش بشه

تهیونگ‌ با چشمای درشت و مشکیش به آلفا نگاه کرد ،کوک لباش رو غنچه کرد و تهیونگ هم با خنده  بوسه اول صبح آلفاش رو داد

کوک: خوبی بیبی ؟ درد نداری ؟

ته: نه خوبم درد ندارم

کوک دستش رو توی موهای تهیونگ برد و مشغول نوازش موهاش شد

ته: کوکی

کوک: جونم

ته: کوک میشه ..... میشه ....

کوک که تردید امگاش رو دید لبخندی زد تا تهیونگ آروم بشه و راحت حرفش رو بزنه

کوک: میشه چی فدات شم ؟؟

ته: میشه من ..... خب ..... بعد از اینکه کارم تو بیمارستان تموم شد..... برم.....برم بومگیو رو ..... بومگیو رو ببینم

بالاخره حرفش رو گفت ، کوک همچنان تهیونگ رو نوازش میکرد اما اخم کم رنگی روی صورتش اومد

کوک: به یه شرط

ته: چه شرطی ؟

کوک: از اونجا که سابقه اش خرابه هر جا و هر موقع که من گفتم همو می بینید و البته با محافظت کامل

ته: قبوله

تهیونگ می خواست یک بار برای همیشه این قضیه رو حل کنه ، اگر بومگیو حرفش رو قبول می کرد که هیچ وگرنه تهیونگ دیگه باهاش کاری نداشت

کوک: شماره اش رو بده تا باهاش هماهنگ کنم

ته: باشه ، ممنون کوکی

لبخندی زد و گونه آلفا رو بوسید ، بلند شدن که تهیونگ زیر دلش رو گرفت و لبش رو از درد گاز گرفت، کوک با نگرانی دوباره تهیونگ رو خوابوند

کوک: چی شد نفسم؟

ته: هیچی دلم تیر کشید

کوک:‌ صبر کن حمام رو آماده کنم آب گرم بهترش می‌کنه

تهیونگ سری تکون داد و تا اومدن کوک روی تخت دراز کشید

کوک بعد از اینکه حموم آب گرم رو آماده کرد تو اتاق برگشت ، آروم تهیونگ رو بغل کرد و به سمت حمام رفت

توی وان نشست و تهیونگ رو روی پاهاش نشوند و آروم مشغول نوازش شکمش شد

تهیونگ سرش رو توی گردن آلفا برد و بوی تلخش رو بو کشید ، نمی دونست چرا ولی به شدت به رایحه اش نیاز داشت

ته: کوکو

کوک: جونم نفسم

ته: رایحه ات رو بیشتر پخش کن

THAT IS MY OMEGA [Kookv]Where stories live. Discover now