( عمارت نامجین )
از تالار به سمت خونه راه افتادن ، توی ماشین سکوت شیرینی حاکم بود ، بالاخره بعد از ده سال نامجون اسم امگاش توی شناسنامه اش بود ، دیگه فقط ماله خودش بود
اما این وسط یه چیزی ذهنش رو مشغول کرده بود ، امشب قراره بود جین اجازه بیشتر لمس کردنش رو بهش بده یا نه ؟؟!!
تنها مسئله ای بود که نامجون نمی دونست ، اما این طرف جین داشت به این فکر میکرد کدوم تیپش امشب آلفا رو دیوونه تر میکنه
جین به آلفاش اعتماد کرده بود ، امشب قرار بود بزاره آلفاش باکرگیش رو بگیره
به خونه رسیدن و نامجون وارد عمارت شد ، ماشین رو پارک کرد و پیاده شد ، ماشین رو سریع دور زد و در رو برای جین باز کرد، از وقتی جین پیشش بود همیشه اون در ماشین رو براش باز میکرد
جین پیاده شد و دستش رو تو دست نامجون قفل کرد ، نامجون و جین با لبخند رفتن بالا
نامجون: من میرم اتاق بغلی ، راحت لباست رو عوض کن
جین سری تکون داد و نامجون رفت و البته نامجون لبخند شیطنت آمیز جین رو پشت سرش ندید
جین رفت داخل ، لباس هایش رو در آورد و شروع به آماده شدن کرد......
نامجون از جا سیگاری مخصوصش سیگار برگش رو در آورد و با فندک طلاکوب شدش روشنش کرد
از سیگارش کامی گرفت ، نمی دونست امشب چکار کنه، اگر امگاش هنوز هم رابطه نمی خواست چی ؟ اگر هنوز به نامجون اعتماد نداشت چی ؟ اگر .......
و هزارتا اگر دیگه توی ذهنش اومد ، کلافه هوفی کشید و کام دیگه ای از سیگارش گرفت
کراواتش رو شل کرد و فیلتر سیگار رو توی جا سیگاری نقره خاموش کرد
نامجون: امیدوارم خوب پیش بره
با خودش زمزه کرد و به سمت اتاق مشترکش با جین رفت
تو آینه نگاهی با تیپش کرد و راضی از تیپش با برق لبی که به لبای قلوه ای و نرمش زد تیپش رو کامل کرد
با صدای در روی تخت نشست و پاش رو روی باش انداخت و رون های لختش رو بیشتر روی رخ کشید
جین: کیه؟
نامجون: نامجونم جینی میتونم بیام تو ؟
جین با لحنی که توش شیطنت موج میزد جواب داد
جین : حتماً
نامجون در رو باز کرد و وارد شد و در رو پشت سرش بست ، وقتی سرش رو به سمت جین برگردوند نفس کشیدن یادش رفت
اون نیم تنه و شرتک ستش بد جوری به تن همسرش نشسته بود
آب دهنش رو با صدا قورت داد و نگاهش روی لبای براق همسرش قفل شد
YOU ARE READING
THAT IS MY OMEGA [Kookv]
Short Storyنام: اون امگای منه 💫 جونگکوک ، نامجون ، یونگی الفاهایی هستن که می تونن رایحه خودشون رو پنهان کنن پدر هاشون مدام اونها رو تحقیر می کنند و کتک می زنند جین ، تهیونگ ، جیمین امگاهایی هستند که توسط پدر تحقیر و کتک زده میشن و به دستور اونها مجبور با افرا...