32

2.1K 141 14
                                    


با تکون خوردنای تهیونگ تو بغلش بیدار شد ، تهیونگ  داشت سعی میکرد خیلی آروم از بغلش بیاد بیرون ، با سفت تر کردن بغلش امگا رو متوجه خودش کرد

کوک: چه کار می‌کنی بیبی ؟

ته: دیگه خوابم‌ نمیاد کوکو

کوک: می خواستی بدون من بری ؟

ته: آخه تو خسته ای بخاطر همین بیدارت نکردم

کوک اخم کم رنگی کرد

کوک: دلیل نمیشه

تهیونگ چیزی نگفت ، کوک پیشونی امگاش رو بوسید و پشتش رو نوازش کرد ، تهیونگ دلیل این سکوت رو می دونست ، دستش رو روی صورت کوک گذاشت و همون طور که با شصتش گونه اش رو نوازش میکرد گفت

ته: کوکو اتفاقی برای من نمی افته ، من می دونم توله ام بهم آسیب نمی زنه

کوک: اما خیلی نگرانم تهیونگ اگه ، اگه .....

نتونست حرفش رو کامل کنه و در عوض تهیونگ رو سفت تر بغل تو بغلش گرفت

ته: کوک یه قولی بهم بده

کوک: چه قولی دلبر کوچولو؟

ته: اگه من زنده نموندم لطفا مراقب توله مون باش

کوک: من میگم بدون تو نمی تونم اون وقت تو میگی اگه زنده نموندم

حرفش رو با ناراحتی و عصبانیت گفت ، بغلش رو سفت تر ازحد معمول کرد انگار که می خوان تهیونگ رو ازش بگیرن

ته: آروم باش کوکی من گفتم اگه

روی اگه تاکید کرد اما کوک تغییری تو حالتش نداد می ترسید ، می ترسید از روزی که دیگه نتونه بغلش کنه ، نتونه نوازشش کنه، نتونه ببوستش

تهیونگ برای عوض کردن جو و آروم کردن جفتش رایحه اش رو که حالا با تنباکو قاطی شده بود پخش کرد

لبای قرمزش رو روی لبای صورتی آلفاش گذاشت و آروم بوسیدش ، اونقدر بوسه رو ادامه داد تا کوک آروم شد و بعد از مکی که به لبای تهیونگ زد بوسه رو پایان داد

ته: اصلا پاشو بریم پایین من گشنمه

کوک: بایدم گشنت باشه ناهار هم نخوردی

ته: اوهوم

کوک:تهیونگ

ته: جونم ؟

کوک: بزار مراقبت باشم تهیونگ باشه این طوری من خیالم راحت تره

ته: باشه کوک هر کاری می خوای بکن

کوک لبخندی زد ،حالا که تایید تهیونگ رو گرفته می تونست هر طور که می خواست مراقبش باشه

بلند شدن و بعد از مرتب کردن خودشون رفتن پایین ، تهیونگ آروم از پله ها میومد پایین ، اگه این کارا کوکیش رو آروم میکرد خوب پس اون با کمال میل این کار رو میکرد

THAT IS MY OMEGA [Kookv]Where stories live. Discover now