43

1.9K 135 5
                                    


متن ادیت نشده 🙏♥️

( بار green emerald«زمردسبز» )

تو اتاق وی آی پی نشسته بودن ، میز وسطشون پر از انواع شراب ها و الکل های گرون قیمت و چند ساله بود

جا سیگاری های کریستالی روی میز پر از فیلتر های سیگار بود

نور اتاق با نور های آبی و بنفش تزیین شده بود و فضای آروم و در عین حال شیطنت گونه ای داشت

پیک هاشون به محض اینکه خالی میشد توسط خودشو دوباره پر میشد

اتاق رو دود و بوی سیگار و شراب گرفته بود، تنها چیزی که ارومشون می کرد تا خرخره سیگار کشیدن و مشروب خوردن بود

هر کدوم یه بطری تموم کرده بودن اما هنوز کمی مست شده بودن

بوگوم: حالا می خوای چکار کنی تهسونگ؟

تهسونگ: نمی دونم نمی دونم

کلافه گفت و دستاش رو دو طرف سرش گذاشت ، خواهر زاده عزیزیش از یه آلفای خون خالص مافیا باردار بود اونم سه قلو

اینا به کنار ، اون خون خالص قدرت خیلی زیادی داشت ، از همه لحاظ زورش از تهسونگ بیشتر بود

چه از لحاظ قدرت چه پول و چه دسته ای که داشت ، تهسونگ عمرا بتونه اون دیو هفت سر رو مهار کنه

بوگوم این دفعه رو به یوگیوم گفت

بوگوم: تو چی ؟

یوگیوم: من هیچی ( پوزخند) میدونی امروز چه خبری به دستم رسید؟؟

دو آلفا توجهشون رو به یوگیوم دادن

یوگیوم: بهم خبر رسید جین بارداره، اون توله اون آلفای خشن رو بارداره

و از سر مستی خنده بلندی کرد ، وقتی خندش تموم ثانیه ای بعد بغض کرد و اشکاش راه خودشون رو پیدا کردن

بوگوم: ما باید با سیاست پیش بریم

یوگیوم لیوانش رو روی میز کوبید و رو به بوگوم با عصبانیت گفت

یوگیوم: هر دفعه همینو میگی ، دقیقا بگو باید چه گهی بخوریم

بوگوم: ما خودمون رو نشون میدیم بعدش باهاشون رفت و آمد میکنیم تو این فاصله که باهاشون رفت و آمد می کنیم قطعا می تونیم یه بهانه ای گیر بیاریم ، بعد از اینکه بهانه مون جور شد باید براش مدرک جمع کنیم ، وقتی مدرک جمع کردیم به حضور ملکه شکایت می‌کنیم و خواهرزاده هامون رو میاریم پیش خودمون

تهسونگ و یوگیوم چند لحظه فک کردن تا حرف های بوگوم رو حلاجی کنن

وقتی بهش فک کردن دیدن راه خوبیه و موافقت خودشون رو اعلام کردن و به امید پیروزی پیک هاشون رو بهم زدن و سر کشیدن

THAT IS MY OMEGA [Kookv]Where stories live. Discover now