21

2.4K 157 10
                                    

وقتی به خونه رسیدن از ماشین پیاده شدن و کوک سوییچ رو به بادیگارد ها داد تا ماشین رو پارک کنن و خودش به همراه تهیونگ رفتن داخل

با ورودشون اجوما بهشون خوش آمد و خسته نباشید گفت و در جواب از تهیونگ به لبخند شیرین و از کوک یه سر تکون دادن دریافت کرد

با هم به اتاق شون رفتن ، وقتی داخل شدن تهیونگ کوله اش رو داخل کمد پرت کرد

ته: کوکو؟

کوک: جانم

ته: من میرم دوش بگیرم

کوک : منم میام

تهیونگ می دونست اگه با هم برن قطعا دیگه نمی تونست راه بره پس سری تکون داد

ته: نه نه نه من تنها میرم

کوک: رو حرف الفات حرف نزن توله

کوک گفت و چشم غره ای رفت ، به سمت تهیونگ رفت و براید استایل بغلش کرد ، تهیونگ سعی کرد از بغل کوک بیاد بیرون

ته: نه ولم کن من با تو نمیام حموم ، ولم کن

کوک که دست و پا زدن تهیونگ رو دید اون از حالت براید استایل روی دوشش انداخت و به مشت های کوچیکی که به پشتش می خورد توجهی نکرد

وقتی وارد حموم شدن در قفل کرد و تو همون حالت با یه دست شلوار و باکسر تهیونگ رو درآورد

تهیونگ با بر خورد هوای سر حموم به پاهای لختش هیسی کشید ، کوک تهیونگ رو زمین گذاشت و پیرهن تهیونگ رو در آورد اما با دیدن پارچه ای روی سینه های امگا ابروهایش بالا پرید

لباسای خودش رو هم در آورد و بدن امگا رو به خودش چسبوند، آب رو باز کرد تا وان وسط حموم پر بشه

کوک: بیبی این پارچه چیه؟

ته: سینه هام درد میکرد مجبور شدم ببندمشون

و بعد سعی کرد خودش رو کمی از کوک فاصله بده ، کوک که کارای تهیونگ رو دید غرش نه چندان آرومی کرد که تهیونگ دست از کار هاش برداشت و سر جاش ثابت موند

امگاها جدا از دوره هیت شون خیلی به آلفا ها نزدیک نمی شن و لمسشون نمی کنن که این موضوع برای آلفاها خوشایند نیست

کوک دستش رو پشت تهیونگ برد و همون طور که پارچه دور سینه هاش رو باز میکرد گفت

کوک: اوومم پس سینه های بیبی من درد میکنن هوم ؟

تهیونگ‌ با باز شدن اون پارچه مزاحم آهی کشید و در جواب آلفا گفت

ته: آه اره ددی درد میکنن

وقتی وان کاملا پر شد کوک و تهیونگ رو بغل کرد و با هم توی وان رفتن ، کوک توی وان نشست و امگاش رو روی پاهاش نشوند

( امیدوارم حمامشون رو توی پارت ۱۸ یادتون باشه )

پاهای امگا رو دو طرف خودش گذاشت ، دستهای تهیونگ رو برد پشتش و با همون تیکه پارچه ای رو که باز کرد بود دستای تهیونگ رو از پشت بست

THAT IS MY OMEGA [Kookv]Where stories live. Discover now