3

3.6K 322 12
                                    

هوسوک : بیبی خوبی ؟

جین خواست جواب بده که دستی دور کمرش حلقه شد ، نامجون با پوزخند دسته دیگش رو توی جیب شلوارش فرو برد و با دستی که دور کمر امگا بود جین رو به خودش چسبوند و گفت

نامجون: فک کنم اون بیبی من باشه ؟ نه ؟

هوسوک با عصبانیت غرید

هوسوک : با چه جراتی اون رو لمس میکنی ؟

نامجون: با همون جراتی که تو امگای منو بیبی صدا میزنی

نامجون هم مثل خودش با عصبانیت غرید و خرخری کرد که نشون میداد گرگش عصبانیه

کای و جکسون به سمت اون ها اومدن تا به دوست صمیمیشون هوسوک کمک کنن و البته که می خواستن جلوی جیمین و تهیونگ خودی نشون چون اون دوتا امگا برای اون ها در نظر گرفته شده بودن

کای ، جکسون: چی شده ؟

نامجون پوزخندی زد و کمر جین رو محکم تر چسبید ، بالاخره جین از شک در اومد و با صدای آرومی رو به نامجون گفت

جین: میشه فشار دستت رو کم کنی؟؟

و نامجون بدون هیچ حرفی فشار دستش رو کمتر کرد اما دستش رو برنداشت

هوسوک: داری اذیتش میکنی

جیمین : قطعا اذیت های جفتش بهتر از تحمل کردن توعه

کای: جیمین.....

جیمین : ساکت ، من امشب بوی جفتم رو حس کردم و امیدوارم تو این جشن کوفتی سریع تر پیداش کنم

کای خواست به جیمین به توپه که صدای بمی از پشت سرش گفت

یونگی: فکرشم نکن صدات رو روی امگای من بلند کنی

چشمای جیمین دوباره به رنگ آبی در اومدن اما سریع به حالت عادی برگشتن ، جیمین باورش نمی شد جفتش فرمانده پک جئون بزرگترین پک کشور باشه

یونگی به سمت امگای متعجب رفت ، گونش رو بوسید و گفت

یونگی: مین یونگی و تو ؟

جیمین: پارک جیمین

جیمین بی اختیار زمزمه کرد و خواست از آلفا فاصله بگیره اما آلفا با گرفتن دستش مانع شد و اون رو توی بغلش کشید و دستش رو دور کمرش حلقه کرد امگا از خجالت سرش رو پایین انداخت

جکسون : تهیونگی بیا بریم به پدرت خبر بدیم

جکسون خواست به سمت امگا بره که دو آلفا غرش آرومی که کردن مانع جکسون شدن

جکسون: دیگه چه مرگتونه ؟

یونگی: به عنوان فرمانده پک وظیفه دارم تا از لونا محافظت کنم

به غیر از نامجون بقیه با تعجب بهش نگاه کردن ، اما این وسط تهیونگ هنوز با چشمای آبی داشت دنبال جفتش میگشت که ناگهان دستی از پشت دور شکمش حلقه شد و کنار گوشش زمزمه کرد

THAT IS MY OMEGA [Kookv]Where stories live. Discover now