بومگیو خواست چیزی بگه که در کار خونه به شدت باز شد و بعد از اون افراد بومگیو به رگبار بسته شدن ، سه آلفا کنار هم حرکت می کردند و بدون وقفه شلیک میکردنوقتی به امگاها رسیدن اونا رو پشت خودشون کشیدن و دوباره شلیک کردن
کوک: که با هیونگات میری گردش هان؟
یونگی: جیمین کافی فقط یه خراش برداشته باشی
نامجون: که میرین خرید
هر سه در ثانیه به امگاها توپیدن و دوباره شلیک کردن رو از سر گرفتن
چانگ ووک و افراد دسته دوم جلو تر اومدن و امگاها رو تحویل گرفتن
اونا رو به سمت ون های بیرون کارخونه بردن و بعد از سوار شدن اونها ون مشکی رنگ حرکت کرد
افراد بومگیو پشت ستون ها پناه گرفته بودن و خود بومگیو میزی که لپ تاپ روش بود رو دیوار دفاعیش کرده بود
برای لحظه ای شلیک گلوله ها متوقف شد تا ببینن چی به چیه ، بومگیو که دید صداها خوابیده با صدای بلندی گفت
بومگیو: جی کی باید حرف بزنیم
و یه دستش رو بالا آورد و وقتی تیری به شلیک نشد کامل از سرپناهش بیرون اومد ، کوک و نامجون و یونگی اسلحه هاشون رو پایین آورده بودن و افراد پشتشون هم همین طور
کوک زبونش رو داخل لپش کرده بود با اسلحه گوشه پیشونیش رو می خاروند ، نامجون با فک قفل شده منتظر توضیح بود و یونگی زبونش گوشه لبش بود و منتظر توضیح بود
با بیرون اومدن بومگیو منتظر بهش نگاه کردن ، با دیدن پوزخند بومگیو ابرویی بالا انداختن
کوک: بنال
بومگیو: اوه یکم با ادب تر جناب جی کی یا بهتره بگم بزرگترین مافیا آسیا
کوک: که چی ؟ اینکه من مافیام چیش به تو میرسه ؟؟
بومگیو: این به من ربطی نداره اما قطعا به تهیونگ ربط داره
کوک با شنیدن این جمله دلش ریخت اما تو ظاهر نشون نداد
یونگی: منظور ؟
بومگیو: راستش من به جی کی پیام دادم که امروز بیاید اینجا اما انگار امگاهاتون زودتر متوجه پیام من شدن
نامجون: درست حرف بزن حرومی
بومگیو: راست و پوست کنده بگم اونا میدونن شماها دقیقا کی هستین حتی نقش شما رو هم تو باند میدونن
سه آلفا به معنای واقعی کلمه هنگ کردن ، یعنی امگاهاشون اونا رو ول میکردن ؟ یعنی اونا رو ترک می کردن ؟
بومگیو بهشون نزدیک شد و چند بار تاسف با روی شونه کوک زد و با لحن مثلاً غمگینی به سه آلفا گفت
YOU ARE READING
THAT IS MY OMEGA [Kookv]
Novellerنام: اون امگای منه 💫 جونگکوک ، نامجون ، یونگی الفاهایی هستن که می تونن رایحه خودشون رو پنهان کنن پدر هاشون مدام اونها رو تحقیر می کنند و کتک می زنند جین ، تهیونگ ، جیمین امگاهایی هستند که توسط پدر تحقیر و کتک زده میشن و به دستور اونها مجبور با افرا...