تهیونگ چشم غره ای به کوک رفت و کوک در عوض لباش رو بوسید
ته: لازم نبود توش پول بریزی به اندازه کافی توش پول بود
کوک فاصله اشون رو به صفر رسوند پهلو های تهیونگ رو گرفت و پیشونیش رو به پیشونی تهیونگ چسبوند
کوک: تو ملکه منی پس همه چیزت باید شبیه ملکه ها باشه
تهیونگ: کوک......
کوک: هیییششش
و این بار عمیق و آروم لبای تهیونگ رو بوسید ، تهیونگ این بار دستاش رو دور گردن کوک حلقه کرد و اونم تو بوسه هم کاری کرد
کوک بین بوسه لبخندی زد و بیشتر لباس تهیونگ رو بوسید و در آخر با صدای آرومی لباشونو جدا کردن
کوک: اوووممم این همراهی رو چی باید در نظر بگیرم؟
ته: یه قدم مثبت تو به دست آوردن دل کوچولوی من
کوک: اوه
تهیونگ گونه کوک رو بوسید و کوک لبخند آرومی زد
ته: تا کی قرار اینجا بمونیم ؟
کوک: تا هر وقت که بخوای
ته: اگه تا همیشه بخوام؟
کوک: تا همیشه اینجا می مونیم
تهیونگ لبخند مستطیلی شکلش رو تحویل کوک داد که دل کوک براش ضعف رفت و اونو تو بغلش چلوند
کوک: امروز مهمون داریم قشنگم
ته: مثل مهمونای چند دقیقه پیش؟
کوک:نه ، اونا دوقلو ها و رییس پک پارک هستن
ته: منظورت پارک چانیول و پارک سوجونه؟
کوک: و لوناشون
ته: اوه
تهیونگ استرس گرفت نمی دونست یه لونا چطور باید باشه ، اگه جلوی دوقلوهای پارک و لوناشون سوتی میداد چی؟ اگه همه چی رو خراب میکرد چی؟ اگه کوک رو سرافکنده میکرد چی؟
کوک دستش رو زیر چونه تهیونگ گذاشت و صورتش رو به سمت خودش برگردوند
کوک: تو فوق العاده ای عزیزم نگران نباش
و چونه اش رو بوسید
ته: مطمئنی؟
کوک: شک ندارم
ته: کی میان؟
کوک: بعد از ناهار
ته: آهان ، میشه ناهار رو من درست کنم
کوک: نه خیر شما باید به الفات برسی
تهیونگ سوالی نگاهش کرد ، کوک پاهای تهیونگ رو دور خودش حلقه و تهیونگ هم مطیع به کوک چسبید
کوک به سمت پله ها رفت و بدون هیچ مشکلی ازشون بالا رفت
ته : من سنگینم بزار خودم از پله ها بیام
YOU ARE READING
THAT IS MY OMEGA [Kookv]
Short Storyنام: اون امگای منه 💫 جونگکوک ، نامجون ، یونگی الفاهایی هستن که می تونن رایحه خودشون رو پنهان کنن پدر هاشون مدام اونها رو تحقیر می کنند و کتک می زنند جین ، تهیونگ ، جیمین امگاهایی هستند که توسط پدر تحقیر و کتک زده میشن و به دستور اونها مجبور با افرا...