4

3.6K 309 36
                                    

کوک خواست ادامه بده که گوشی تهیونگ زنگ خورد ، تهیونگ گوشیش رو برداشت و خواست جواب بده که کوک گوشی رو از دستش کشید و با اخم به اسم تماس گیرنده نگاه کرد

« پدر »

تماس رو وصل کرد و دم گوشش گذاشت اما چیزی نگفت تا کیم فکر کنه تهیونگه

کیم: خوب گوش ببین چی میگم ، بهتره برای اون آلفای خون خالص هرزه خوبی باشی و هر موقع و هر چند تا خواست براش توله بیاری ، من به هیچ وجه دلم نمی خواد با پک جئون در بیوفتم بخصوص که اون پک خیلی قویه پس بهتره کارایی که گفتم رو انجام بدی و هر موقع نخواستت برمی‌گردی تا با جکسون ازدواج کنی طبق قرار قبلی که داشتیم مفهوم بود ؟ ( مرتیکه دیوث😤😤)

با هر کلمه ای که کیم می‌گفت کوک عصبانی تر میشد ، رگ گردنش از عصبانیت بیرون زده بود و تند تند نفس می‌کشید

کیم: هوی با توام شنیدی؟

کوک با عصبانیت و از بین دندون های بهم کلید شدش غرید

کوک: گور خودتو کندی کیم

کیم : ا...آلفا

و کوک گوشی رو قطع کرد ، کنار خودش روی صندلی انداخت ، نگاهش به تهیونگ افتاد که توی بغلش گوله شده بود و از ترس بهش نگاه نمی کرد

کوک: شت

زیر لب زمزمه کرد و کیم رو لعنت کرد ، امگاش رو ترسونده بود ، لبخندی زد و سر امگاش رو بوسید

کوک: ببخشید زندگیم نمی خواستم بترسونمت

تهیونگ هنگ کرد ، عمرا هیچ آلفایی حاضر نمیشد از امگاش عذر خواهی کنه اما سریع خودش رو جمع و جور کرد

تهیونگ: ن_نیاز ب....به عذر خواهی نیست آلفا

کوک: نمی خوای بجای آلفا اسمم رو بگی ؟

کوک با لحن اعتراض آمیزی گفت و منتظر به تهیونگ نگاه کرد ، تهیونگ خنده شیرینی تحویل کوک داد و گفت

تهیونگ: کوکی

کوک: کوکی ؟

تهیونگ: دوسش نداری ؟

کوک: عاشقشم

و بوسه ای روی بینی تهیونگ گذاشت و تهیونگ یکی از اون لبخندای مستطیلیش رو تحویل کوک داد و دل کوک براش ضعف رفت اما با یاد آوری چیزی اخماش دوباره رفت تو هم

تهیونگ چرا یک دفعه دردش گرفته بود

کوک: تهیونگ چرا یک دفع اون طوری شدی؟

تهیونگ سرش رو انداخت پایین نمی دوست باید چی بگه، باید می‌گفت بخاطر کتک های دیشب پدرش جین هیونگش بهش مسکن داده و حالا اثر مسکن رفته و تهیونگ دوباره دردش شروع شده یا باید .....

کوک: دارلینگ ؟

تهیونگ از فکر بیرون اومد و به کوک نگاه کرد ، کوک پشت ته رو نوازش کرد

THAT IS MY OMEGA [Kookv]Onde as histórias ganham vida. Descobre agora