عمارت نامجین )
از وقتی که اومده بود صدبار طول و عرض اتاق رو متر کرده بود ، می ترسید ...... می ترسید آلفاش فکرای خوبی درباره اش نکنه ، داشت برای بار صد و یکم اتاق رو متر می کرد که در اتاق باز و بسته شد
خب به راحتی از حس فرمون های عصبانی و مضطرب آلفا فهمید اومده
به سمتش برگشت ، تمام هیکل آلفا رو از نظر گذروند و نگاهش به دستش افتاد
روی دستش خراش نسبتا عمیقی بود . لباسش بخاطر کشتن افراد بومگیو خونی بود
اول باید دستش رو پانسمان می کرد تا عفونت نکنه ، به سرعت به سمتش رفت
دست نامجون رو کشید و اون رو روی تخت نشوند ، اما نامجون خسته و نگران بود و کاری نمی کرد
جین جعبه کمک های اولیه رو از دستشویی آورد و پیش آلفاش رو تخت نشست
بسته پنبه الکلی رو برداشت و باز کرد ، پنبه رو روی زخم آلفا کشید و آروم زخم رو تمیز کرد ، نامجون لبش رو بخاطر سوزش دستش گاز گرفت
جین بعد از تمیز کردن زخم یکم روش پماد زد ، بعد از اون گاز استریل رو روی زخمش گذاشت و دستش رو باند پیچی کرد
جین وسایلی که در آورده بود رو جمع کرد و خواست بلند شه که صورتش اسیر دستای بزرگ و مردونه جفتش شد
نامجون با دستاش سفت صورت جین رو نگه داشته بود و نگران بهش نگاه میکرد ، تو چشمای جین نگاه کرد و با تردید و ترس گفت
نامجون: جین از پیشم نمی ری درسته ؟ منو ترک نمی کنی مگه نه؟
خب جین تعجب کرده بود ، یعنی چی ؟ برای چی باید آلفاش رو ترک کنه
دستاش رو روی مچ نامجون گذاشت و با لبخند آرومی جواب داد
جین: برای چی باید ترکت کنم ؟ هوم؟؟ برا چی باید کسی رو که عاشقشم ترک کنم نامی؟
نامجون: یعنی نمی خوای بخاطر چیز هایی که بومگیو بهت گفته ولم کنی ؟ هان؟
جین: معلومه که این کار رو نمی کنم
نامجون یکم خیالش راحت شد ، دستاش رو پایین آورد و جین رو سفت بغل کرد
خب حالا جین می فهمید چرا جفتش اینقدر پریشونه، آلفاش رو متقابلاً بغل کرد و رایحه شیرینش رو برای آروم کردن آلفاش آزاد کرد
نامجون با تمام وجودش رایحه شیرین جفتش رو وارد ریه هایش کرد
جین: اگه می خواستم برم همون شب ازدواجمون که همه جا شلوغ بود فرار می کردم
نامجون: منظورت چیه؟
جین: وقتی توی ویلا بودیم این تهیونگ بود که اول فهمید و به ما هم گفت، خب میدونی منو و جیمین هم توی مدارک تون گشتیم و متوجه نقشتون توی باند شدیم
YOU ARE READING
THAT IS MY OMEGA [Kookv]
Short Storyنام: اون امگای منه 💫 جونگکوک ، نامجون ، یونگی الفاهایی هستن که می تونن رایحه خودشون رو پنهان کنن پدر هاشون مدام اونها رو تحقیر می کنند و کتک می زنند جین ، تهیونگ ، جیمین امگاهایی هستند که توسط پدر تحقیر و کتک زده میشن و به دستور اونها مجبور با افرا...