سهون پشت میز غذاخوری نشسته بود. دستش زیر چونهش بود و با همون حالت نشسته چرت میزد. با شنیدن صدای در از خواب سبکش پرید. نفس عمیقی کشید و صورتشو مالید. به بکهیون و همکارش نگاه کرد. بکهیون با دیدن سهون گفت: «عزیزم مگه نگفتم بیدار نمون.»
سهون لبخند زد و تلاش داشت خستگی توی چهرهش مشهود نباشه. گفت: «نه، چیزی نیست. نگران بودم.»
بکهیون به چانیول اجازه داد که پشت میزغذاخوری بشینه. بکهیون به سهون اشاره کرد: «سهون، همخونهایم.»
بعد به چانیول اشاره کرد: «همکارم چانیول که بهت گفتم.»
سهون سری تکون داده و با چانیول دست داد. همخونه معرفی شده بود، رابطهش با بکهیون همیشه همینطور بود، سراسر پنهانکاری.
چانیول سریع گفت: «متاسفم که مزاحم خوابتون شدم.»
سهون به ساعت نگاه کرد، ساعت ۲شب بود. گفت: «مشکلی نیست.»
سهون به سمت یخچال رفت و پرسید: «کمی شیر گرم کنم؟»
چانیول تشکر کرد: «بله، ممنونم.»
بکهیون رو به روی چانیول نشست. هر دوشون ساکت بودن. چند دقیقه بعد سهون یه لیوان شیر رو جلوی چانیول گذاشت. چانیول دوباره تشکر کرد. بکهیون به سهون نگاه کرد و زیر لب چیزی گفت که چانیول متوجهش نشد. سهون لبخند معذبی زد و گفت: «من میرم میخوابم. شب بخیر چانیول، شب بخیر بکهیون.» و بعد به اتاق رفت.
چانیول به لیوانش نگاه کرد: «دوست پسرت بود؟»
بکهیون به صندلی تکیه داد و خندید: «فراموش کرده بودم که یه استاکری!»
چانیول لبخند زد. دستش هنوز میلرزید. بکهیون نیم نگاهش به دستاش انداخت. نمیخواست بحث رو با چانیول باز کنه. نیمه شب ناگهانی باهاش تمام گرفته شده بود و چانیول با گریه میخواست بیاد پیشش. هیچ ایدهای نداشت چرا چانیول ازش کمک خواسته ولی فقط انجامش داده بود. بکهیون جدا نمیخواست معذبش کنه.
چانیول برای بار هزارم در یک ساعت اخیر عذرخواهی کرد: «متاسفم که مزاحمت شدم...»
بکهیون وسط حرفش پرید: «چیزی نیست.»
دوباره سکوت برقرار شد. بکهیون خودش سکوت رو شکست: «سهون اتاق کارشو کمی جمع کرده. اگه میخوای شب میتونی اونجا بخوابی.»
چانیول سرشو به نشونهی فهمیدن تکون داد. بکهیون اونو به اتاق سهون راهنمایی کرد. از قبل جایی برای خوابش پهن کرده بودن. بکهیون شوخی کرد: «خدا رو شکر اونقدر استاکر هستی که همه چیز رو بدونی. ساعت ۲شب واقعا نمیتونستم یه دروغ خوب جور کنم که چرا با همخونهایم توی یه تخت میخوابم.»
YOU ARE READING
Higanbana
Fanfiction• خلاصه: تیم شمارهی ۳ جرایم خشن، در اولین روزهای تشکیلش بعد از پذیرفتن دو عضو جدید یعنی چانیول و بکهیون، با پروندهای عجیب رو به رو میشه، قاتلی که قبل از کشتن مقتولهاش دم در خونهشون یه شاخه گل هیگانبانا میذاره تا مرگشون رو بهشون خبر بده. تیم...