Chapter 36

2.9K 319 225
                                    

~Same Old~

Chapter 36

Enjoy reading!

[باهاش paris از چين اسموكرز يا yellow از كلد پلي رو گوش كنيد. ]












زين اروم زير گوش ليام رو ميبوسيد و همراهش تكون ميخورد. ليام خيلي اروم و با احتياط كمرش رو گرفته بود و اروم اونو لمس ميكرد.

زين به اطرافش نگاه كرد. پرده هاي نباتي كه نور خيلي زيادي رو پشت خودشون حبس كرده بودن و به طرفين پنجره ها اويز شده بودن. كف خونه و بيشتر دكور اونجا قهوه اي تيره بود. ليام اروم از زين فاصله گرفت.

"چه چيزي تونسته توجه مرد جوانو به خودش جلب كنه؟"

ليام خنديد و پرسيد.

"بيخيال. قراره كل مدتي كه اينجاييم اينقد رو مخ باشي ؟"

زين غر زد و خنديد و از ليام جدا شد. ليام محترمانه دنبال زين ميرفت.

"شما نامزد داريد و الان منو بوسيدين. اين هنوزم براتون حوصله سر بره؟"

ليام با شيطنت گفت و زين چشماش رو چرخوند اما پشتش به ليام بود و اون نميتونست ببينه.

"خب. ما قراره چيكار كنيم مرد غريبه ، اقاي غريبه .. اسمت چي بود ؟"

زين كلافه گفت و خودشو روي يكي از كاناپه ها انداخت.

ليام رو به روش ايستاد.

"استراحت مرد جوان. شما اينجا اومدين تا استراحت كنيد ! تا روحتون رو ترميم كنيد و خستگيش رو از بين ببريد. "

ليام گفت.

زين بهش اشاره كرد تا بشينه و ليام براي تاييدش سرش رو تكون داد و خيلي اروم كنار ليام نشست.

"ليام خل ميشم اينجوري ميكني !"

زين ديگه نميتونست تحمل كنه و مثله بچه ها غر ميزد. ليام تمام تلاشش رو ميكرد تا نخنده.

"شما اسم منم ميدونيد ؟ اين خيلي جالبه !"

ليام خنديد و گفت و زين خودشو توي بغلش انداخت.

"تو ديوونه اي و اجازه نميدم منم ديوونه كني !"

زين سرشو به سينه ي ليام چسبوند و اروم سرش رو بالا برد تا زير گردنش رو ببوسه. و بعد چونه و استخون فكش. ليام ميدونست اون دنبال چيه. اروم و بدون حرف دستش رو روي كمر زين ميكشيد.

"بقيه ميدونن ما اينجاييم ؟"

"اگه منظورت از بقيه نايل باشه ، اره !"

ليام گفت و زين حالا كامل روي پاي ليام نشسته بود.

"يعني چي ! يعني هيچ كس نميدونه ما اينجاييم؟"

زين يكم تعجب كرده بود.

"خب من كه كسيو ندارم نگرانم باشه حتي اگه براي چند وقت نباشم ! ولي خب خانواده ي تو قراره نگرانت بشن و اونا هيچ كدوم نميدون. به هيچ كس نگفتم و فقط نايل ميدونه و ميدونم كه اون قرار نيست به كسي چيزي بگه !"

~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED]حيث تعيش القصص. اكتشف الآن