Phoenix

٥. همسر ته مين

بكهيون آدم با برنامه اي نبود. معمولا توي لحظه تصميم ميگرفت و خيلي عجيب هم خوب نتيجه ميگرفت. يه چيز رو ميخواست پس بدستش ميوورد. براي همين اون روز با شجاعتي كه نميدونست از كجا اوورده از پاسگاه پليس بيرون زد و به سمت مك دونالد راه افتاد. خب دليل اين كارش هم مشخص بود.

چانيول!

اون پسر خوشقيافه و قد بلندي كه اونجا كار ميكرد و بكهيون فقط با فكر كردن بهش ميتونست غش و ضعف بره و خون بالا بياره.

وقتي بكهيون به اونجا رفت چانيول رو نديد. ميتونست حدس بزنه كه احتمالا اون روز، روز كاري چانيول نيست. ولي بكهيون از اون مدل آدمايي نبود كه به اين راحتي بيخيال بشه.

براي همين با يه لبخند بدجنس به سمت پيشخوان رفت. يه دختر اونجا كار ميكرد. نشان پليسش رو در اوورد و به اون دختر نشون داد و گفت:"اينجا فردي به اسم چانيول كار ميكنه؟"

بكهيون ميتونست از صورت دختر بخونه كه داره سكته ميكنه، در هر صورت با يه نشون پليس كوفتي اون دختر رو خفت كرده بود، ولي براش مهم نبود. دختر دستپاچه گفت:"اوه... بله..."

بكهيون لحن جديشو حفظ كرد و گفت:"چه روزها و چه ساعتي؟"

دختر پشت پيشخوان واقعا هول شده بود. جواب داد:"هر روز به جز يكشنبه ها... از ساعت ٢ تا ٦ بعد از ظهر."

بكهيون اخم كرد و گفت:"امروز كه چهارشنبه هست..."

دختر سريع گفت:"الان يك لحظه رفت بيرون... برميگرده.."

بكهيون سرشو تكون داد سپس لبخند شيريني زد و گفت:"مرسي... بهش نگو يكي آمارشو در اوورده..."

سپس يه گوشه نشست و به پيشخوان خالي كه احتمالا جاي چانيول بود نگاه كرد. راستش بكهيون هيچ وقت فكر نميكرد از نشان پليسش در راستاي مخ زني استفاده كنه. اينكه بره باهاش آمار يكي رو در بياره.

بكهيون به اين فكر ميكرد كه اگه با لباس فرم پليسي اينجا ميومد، ميتونست چانيول رو تحت تاثير قرار بده و سكسي تر بنظر بياد؟ اما يه لحظه خودش از تفكرات خودش پوكر فيس شد. مگه رول پلي پورنه كه بتونه با اينكارا چانيول رو ترن آن بكنه؟ عميقا احساس ميكرد طولاني مدت مجرد بودنش و بيش از اندازه پورن نگاه كردنش داره مغزشو فاسد ميكنه. آخه لباس فرم پليس؟

كمي بعد چانيول سر جاش برگشت و يك دفترچه كوچيك جلوي خودش باز كرد و شروع كرد كه از روش بخونه. بكهيون چند لحظه به اون دفترچه كه همه توجه چانيول رو براي خودش داشت، حسودي كرد. اما بالاخره تصميم گرفت منطقي باشه و از سر جاش بلند بشه.