٦٨. قتل ته مين

2.3K 699 652
                                    

خب، قبل اينكه اين چپتر رو بخونيد بايد بگم اين چپتر خشونت آميزه و چندش آور. شما ميتونين نخونينش و پيشنهاد منم بهتون اينه كه اگه خوشتون نمياد از اين چيزا نخونيدش. من به عنوان نويسندش بعد نوشتنش از خودم بدم اومد. اگه نميخواين بخونين هم نگران نباشين، فقط اين قسمت رو رد كنيد و توي قسمت پاييني، تلاش كردم يه خلاصه كامل و كوتاه ازش بنويسم كه همه اتفاقات مهمشو هم پوشش بده. هيچ كامنت اعتراضي رو هم نميپذيرم چون هم توي اول فيكم و هم اول اين چپتر هشدار دادم.
همين.
---

١٤ آگوست

لوهان وارد خونه ته مين شد. ته مين اونو به سمت سالن راهنمايي كرد. اين روتين مزخرف هميشه وجود داشت، باوجودي كه لوهان خونه ته مين رو خيلي بهتر از صاحبش ميشناخت. چون خودش كسي بود كه دكوراسيون داخليشو طراحي كرده بود. لوهان روي مبلي نشست و كيفشو كنار پاش گذاشت . زيپشو باز گذاشت و نيم نگاهي به محتوياتش انداخت.

ته مين مثل هميشه مودب بود. پرسيد:"قهوه ميخوري؟"

لوهان سري تكون داد و گفت:"من اينجا اومدم كه با هم حرف بزنيم!"

ته مين سري تكون داد. كنار لوهان نشست.

لوهان مكثي كرد و پرسيد:"دلت برام تنگ نشده بود؟"

ته مين خنديد و گفت:"سوالت احمقانس... هيچكي دلش براي تو تنگ نميشه!"

لوهان لبخند محوي زد و گفت:"ولي خيليا دلشون براي تو تنگ ميشه، مثل كيبوم... مثلا چي ميشه اگه هيچ وقت نتوني باهاش ازدواج كني؟... اينكه بفهمه تمام مدتي كه باهاش بودي به من ابراز عشق ميكردي و تو رخت خوابت با من عشق بازي ميكردي؟..."

لبخند محو لوهان تبديل به پوزخند شد و گفت:"اوه... اون اينا رو ميدونه... سويونگ گند زده تو همه چي..."

ته مين با اخم گفت:"جرعت داري به كيبوم نزديك بشو تا با دستاي خودم بكشمت!"

Phoenix  Where stories live. Discover now