٥٤. نجاتم بده!

2.7K 725 395
                                    

يك سال قبل

سويونگ با ترس در كوچه خلوتي كه در نزديك خونه ي تاعو بود راه ميرفت. چرا تاعوي لعنتي نميومد؟

اون قرار ملاقاتش رو با تاعو در نزديكي خونه تاعو گذاشته بود كه تاعو مجبور به طي كردن مسافت زيادي نباشه اما دور و بر خونه تاعو اصلا امن بنظر نميرسيد و بهش احساس بدي ميداد.

تاعو چطور جرعت ميكرد همچين جاي مزخرفي زندگي كنه؟

انگشتاش يخ كرده بود و سويونگ نميدونست دليل اون، ترسه يا سرماي هوا؟ در هر صورت زيپ ژاكتش رو بالاتر كشيد.

سايه اي از دور بهش نزديك ميشد. به اون سايه خيره شد. اميدوار بود تاعو باشه. اما با نزديك شدنش، متوجه شد كه سايه كوتاه قد تر از تاعو هست. دوباره استرس به جونش افتاد.

با نزديك تر شدن سايه، متوجه شد كه اون سايه، لوهانه. لرزش بدي به جونش افتاده بود. حالا واقعا پتانسيل سكته كردن رو داشت. از داخل لبش رو گاز گرفت و سعي كرد لبخند مصنوعي بزنه اما لوهان هميشه تيزبين بود و متوجه استرس سويونگ شد. بهش نزديك شد و لبخند زد.

لبخند لوهان احساس چندش آوري رو در سويونگ بوجود ميوورد. باعث ميشد بخواد از استرس و سوزش معده بالا بياره.

لوهان با همون لبخند ترسناك گفت:"سلام سويونگ... اينجا چيكار ميكني؟..."

سويونگ نتونست لبخند مصنوعيش رو نگه داره و اخم كرد و گفت:"لوهان!... تاعو كجاست؟..."

لوهان سرش رو كج كرد و با لحن ناراحتي گفت: "من بهت سلام كردم..."

سويونگ سريع گفت:"سلام... تاعو كجاست؟..."

لوهان بيخيال گفت:"امروز عصر خسته بنظر ميرسيد... بلافاصله به خواب رفت... شايد هم فقط تو اسموتي مورد علاقش چيزي ريخته شده بود..."

و لبخند معصومي زد و يك قدم به سويونگ نزديك شد. سويونگ ناخودآگاه يك قدم به عقب رفت و با تمام شجاعتش گفت:"ببين لو... اون حق اينو داره كه گندكاريات..."

لوهان وسط حرف سويونگ پريد و گفت:"هي هي... احساس نميكني كه داري تو چيزي كه بهت مربوط نيست گه خوري ميكني؟"

سويونگ با اخم گفت:"تاعو بهترين دوستمه و به من مربوطه..."

يك تاي ابروي لوهان بالا رفت و گفت:"اوه!"

سويونگ گفت:"بزرگ ترين پشيموني زندگيم آشنا كردن اون با توعه!"

ناگهان لوهان دستش رو روي گلوي سويونگ گذاشت و اونو به ديوار سيماني كوباند. گلوي سويونگ رو زياد نميفشرد اما سويونگ وحشتناك احساس خفگي ميكرد و به دستان قوي لوهان چنگ ميزد، لوهان دقيقا ميدونست بايد كجا رو فشار بده.

Phoenix  Where stories live. Discover now