٦٣.مشت

2.6K 730 1.1K
                                    

قبل از خوندن اين چپتر، از همين تريبون اعلام ميكنم كه قراره حسابي پشماتون بريزه و آماده باشين :")

نظر و ووت و فريك اوت يادتون نره ^____^

---

چانيول در محله خلوتي ايستاده بود. به ديوار تكيه داده بود و بي حوصله پاشو تكون ميداد. لوهان اونقدر احمق شده بود كه اول با سهون رابطه عاشقانه برقرار كرده و بعدش هم براي بازجويي پيش پليس رفته بود. اينجوري نبود كه اين حركت لوهان كه براي بازجويي بره رو پيش بيني نكرده باشه، اما فكرشو هم نميكرد كه لوهان بخواد بره و دروغ بگه!

نميتونست اوضاع رو توي ذهنش مرتب كنه. اينكه سهون از لوهان خواسته كه براي بازجويي بره؟ اگه اينجوري بود به وضوح درباره داشت از لوهان سواستفاده ميشد. لوهان احمق هميشه ميذاشت كه بقيه ازش سواستفاده كنن.

اينجوري نبود كه چانيول خودش همون حد از حماقت رو انجام نداده بشه. خودش هم با بكهيون رابطه داشت اما ميدونست خودش كسي نيست كه وقتي به عشق ميرسه، عقلش خاموش ميشه.

همون موقع صداي لوهان رو شنيد:"سلام چان!"

برگشت و به لوهان نگاه كرد. چانيول گفت:"سلام لولو..."

لوهان به نحوه صدا شدنش نيشخند زد و دستش رو كلافه لاي موهاش برد و گفت:"ميبينم كه دوباره داري تو چيزايي كه بهت مربوط نيست فوضولي ميكني..."

چانيول گفت:" كريس ميدونه همچين گند جديدي داري بالا مياري؟..."

لوهان اخم كرد و گفت:"جرعت داري دهنتو باز كن..."

چانيول با خنده گفت:"تو هنوز بچه اي... هنوز براي بيشتر كارات بايد كريس اجازه بده چون حضانتت دست اونه... نميدونم چرا براي رابطه هات ازش اجازه نميگيري..."

لوهان با حرص گفت:"خيلي پستي..."

چانيول بلند خنديد. لوهان به سمت چانيول رفت و يقشو گرفت و چانيول رو به ديوار كوبوند. چانيول بين خنده هاش گفت:"لوهان... به تفاوت قد بينمون دقت كردي؟... چه كيوته كه ميخواي زورتو بهم نشون بدي..."

لوهان با اخم گفت:"ببين چان... همون جور كه همه ميگن من آدم باهوشي هستم... ولي در موارد عاشقانه تبديل به يه رواني وسواسي ميشم كه به طرز عجيبي هم زورش زياده..."

چانيول گفت:"آخرين بار تو زير لگدام له شدي!"

لوهان چانيول رو رها كرد و انگشت اشاره اش رو به نشونه تهديد به سمت چانيول گرفت و گفت:"سهون... درباره رابطه من و اون يكبار ديگه فوضولي كن تا دهنتو سرويس كنم!"

Phoenix  Where stories live. Discover now