Taehyung pov:اوایل پاییز بود و به کت بلند شکلاتی رنگ همراه یه پلیور آستین بلند بافت سفید و شلوار پارچه ایه قهوه ای رنگ و کفشای ورنی قهوه ای پوشیده بودم و برای خالی نبودن عریضه یه شالگردنم دور گردنم انداختم
توی کافه گرم بود برای همین کتم و در آورده بودم و منتظر جونگکوک بودم
به بچه ها گفتم که یه دوست جدید پیدا کردم ، اونا خیلی خوشحال شدن و مشتاق آشنا شدن باهاش بودن
دوباره داشتیم ادامه بحثمون و که با اومدن گارسون قطع شده بود ، ادامه میدادیم
$سلام تهیونگا
خوشحال برگشتم سمت کوکی و بلند شدم که بغلش کنم
=سلام کوکی چطوری
$مرسی تو خوبی
=آره بیا بشین یه صندلی واست خالی گذاشتیم
با لبخند خجالت زده تشکر کرد و نشست
رو به بقیه بچه ها کردم و گفتم
=بچه ها این کوکیه
هوسوک که با ذوق و لبخند قلبیش به کوک نگاه میکرد گفت
#وای خدا تو جونگوکی😄
چه لبخند خوشگلی داری وای خدا چه دندونای خرگوشیت بامزه ست *جییییییغ* پس تو دوست جدید ته ته ای وایییییییییی *جییییغ* چقد چشمات خوشگلن تا حالا کسیو ندیده بودم چشماش انقدر درشت و برق برقی باشه😆یونگی که کاملا پوکر فیس نگاش میکرد پرید وسط ذوق کردنای هوسوک
×یا هوبا چرا انقدر جیغ جیغ میکنی ببین خجالت زدش کردی
هوسوک به گونه های سرخ شده کوک نگاه کرد و با غیض و چشم غره به یونگی نگاه میکرد گفت
# یونگیا همه که مثل تو بی ذوق نیستن (دست جونگکوک و از اونور میز میگیره تو دست خودش )مگه نه جونگکوکی چرا باید ناراحت بشه من فقط خوشحالم که یه عضو جدید به گروهمون اضافه شده
یونگی به هوسوک چشم غره رفت و خواست چیزی بگه که نامجون حرفشونو قطع کرد
~هی پسرا کافیه (روشو کرد سمت کوکی و دستشو سمتش دراز کرد و لبخند چال نماش و زد) سلام کوکی من نامجونم و از آشناییت خوشبختم به اون دو تام اهمیت نده کار همیششونه به گروه ما خوش اومدی
کوک دستشو توی دست نامی گذاشت و با اون لبخند کیوت خرگوشیش گفت
$ اوه حتما مشکلی نیست منم از آشناییت خوشبختم نامجونی
یونگی هم دستشو دراز کرد و خودشو معرفی کرد
×منم یونگیم از آشنایی باهات خوشبختم
#اوه یادم رفت خودمو معرفی کنم منم هوسوکم اما اگه بخوای میتونی جیهوپ صدام کنی
$ چینجا (واقعا) حالا چرا جیهوپ
YOU ARE READING
Mad boys/vminkook
Teen Fictionدا ×ستان راجب یه گروه چهار نفرس به اسم (Devils)که متشکل از چهار تا پسر که تازه به مدرسه شبانه روزی چودامدونگ اومدن و یه عضو جدید بهشون اضافه میشه کل مدرسه رو دستشون میچرخونن نه اینکه باباهاشون کله گنده و صاحب مدرسه باشن... نه فقط اونقدری کله خر...