pt.21

410 77 41
                                    


Weiter pov :

= میخوام ازش معذرت خواهی کنم

تهیونگ در حالی داشت با ظرف غذاش بازی میکرد گفت و باعث شد چهار پسر پشت میز غافلگیر بشن

بزرگترین پسر در حالی که با دستمال دور دهنش و پاک میکرد به حرف اومد

~ از کی ؟

تهیونگ اخمی کرد و معذب در حالی که حاضر نبود لحظه ای از اون بشقاب کیمچی که مدام به همش میزد چشم برداره جواب داد

= همون ... ام .. هم .. همون پسر کله زرد دیگه اه

عصبانی چاپستیکش و کوبید روی میز و مثل بچه ها دست به سینه شد و روشو از اون ها گرفت

هوسوک به این اداهاش خندید و یونگی در حالی که لقمه توی دهنشو میجوید دستشو جلوی دهنش گرفت و به حرف اومد

× به نظرم ( جویدن ، جویدن ) این تقصیر تو نبود
(قورت دادن غذا ) اون باید یکم آن تایم بودن و یاد بگیره

و دوباره با چاپستیکش یه لقمه بزرگ دیگه کیمچی گذاشت دهنش و مشغول جویدنش شد

تهیونگ مصمم و پشیمون بود

شایدم فقط این وجدان وقت نشناسش بود که داشت رسما میگا*ییدش

هرچی که بود دوباره پافشاری کرد

= اما میخوام معذرت خواهی کنم و شما باید یه راهی بزارین جلوی پام

جونگکوک اخم کرد

چه دلیلی داشت که ته ته اش انقدر روی عذرخواهی از اون نیم وجبی اصرار داشت
اون باید اینم در نظر میگرفت که جونگکوک تو این مسائل در حد فاک حسوده و ممکنه یه کاری دست خودش و اون نیم وجبی بده

نامجون آهی کشید و به حرف اومد

~ اگه بچه های کلاس به گوشش نرسونده باشن اون حتی فکر نکنم بدونه که کار تو بوده

هوسوک موافقت کرد

# کِروچی (دقیقا ) تو فقط خیلی روی این مسئله حساس شدی

تهیونگ آهی از سر نامیدی کشید دستاشو توی موهاش چنگ کرد و گفت

= خداکنه همینطور که شما میگین باشه

و سعی کرد با حرص مقدار زیادی کیمچی رو توی دهنش بچپونه

جونگکوک با دیدن این صحنه نتونست جلوی خودشو بگیره در حالی که ریز ریز میخندید یه دستمال پارچه ای از جیبش در آورد و سمت دهن تهیونگ که سخت مشغول کشتی برای بلعیدن غذاش بود برد

در حالی که دستشو زیر چونه تهیونگ میذاشت گفت

$ کیوت

و بعد دور لبای تهیونگی که خشکش زده بود و پاک کرد

دستشو از زیر چونش برداشت و زد روی دماغش و ادامه داد

$ اومو تو خیلی کیوت غذا میخوری اما مواظب باش لباست و کثیف نکنی

Mad boys/vminkookWhere stories live. Discover now