Mad boys/vminkook

pt.48

writer pov :

جونگکوک با وسواس در حالی که گوشی کنار گوشش بود و داشت به پدرش گوش میکرد و در حال جا به جا کردن بعضی اجزای میزی که توسط خدمتکار چیده شده بود ، بود

$ باشه پاپا حواسم هست
باشه زیاد نمینوشیم نگران نباش
باشههه مواظب خودت باش به مامانم سلام برسون نگران منم نباشین خدافظ

و گوشی و قطع کرد و دوباره مشغول دستکاری میز شد

اولین باری بود که دوستاش و به خونه دعوت میکرد و استرس شدیدی داشت

بعد اینکه مادرش از صحنه فیلمبرداری به خاطر اومدن پیش جونگکوک انصراف داد

تصمیم گرفت که یه مدت همراه شوهرش و پسرش بره مسافرت و بیخیال کار بشه

اما جونگکوک با سختی موفق شد خودشو از این سفر معاف کنه چون با اینکه خوش میگذشت ولی ترجیح میداد یه مدت خونه باشه

پسر نفس عمیقی کشید و ساعت و چک کرد و با دیدن اینکه هنوز تایم زیادی تا اومدن دوستاش مونده با استرس شروع کرد اینور و اونور رفتن و صاف کردن وسائلی که از نظرش سر جای درستشون نبودن

خدمتکارها رو و مرخص کرده بود
نمیخواست بقیه به خاطر حضور اونا معذب باشن

یه بطری شراب گرون قیمت رو به سلیقه پدرش انتخاب کرده و از اونجایی که دفعه قبل خونه تهیونگ نوشیده بودن ، فک نمیکرد بقیه مخالفتی با دوباره نوشیدن داشته باشن

شام رو چیز های ساده ای درست کرده بودن پاستا و لازانیا و دو نوع سالاد و سه نوع دسر

جلوی مبلای راحتی که گوشه ای از سالن بودن و تلوزیون رو به روش قرار داشت کلی بالشت چیده بود تا بعد شام فیلم ببینن یا اگه نخواستنم چند تا بازی گروهی هم آماده کرده بود تا دور هم ازش لذت ببرن

و همینطور واسه هر دو تا از پسرا یکی از اتاقای مهمان و آماده کرده بود تا راحت باشن

در یک کلمه همه چیز بی نقص بود اما پسر هنوزم استرس داشت که نکنه اونا احساس راحتی نکن و یا چیزی مشکل داشته باشه

کل مدت تا وقتی که زنگ خورد و مهمون ها اومدن دور خودش میچرخید و از استرس نمیدونست چکار کنه

به محض شنیدن دوباره زنگ بم که توی جای گرم و نرمش که پشت مبلا و دور از دید بود نشسته بود ، زود تر از جونگکوک دوید و رسید پای آیفون و شروع کرد بپر بپر و واق واق کردن

پسر با استرس کف دست عرق کردش و به شلوارش کشید و بعد رفت سمت آیفون و درو باز کرد

جلو در خونه ایستاد و منتطر شد تا پسرا از حیاط بزرگ خونشون رد شن و برسن دم در

بم از کنار در دوید رفت سمت پسرا

شوق زیادی واسه دیدن دوباره دوست جدیدش داشت