pt.37

295 67 64
                                    

(جونگکوک و در حال چلونده شدن تصور کنید 😅)

Writer pov :

جو اتاق نسبتا آروم شده بود و هر کسی مشغول کار خودش بود

تهیونگ بی حوصله پوفی کشید و بیشتر تو تخت فرو رفت

حوصلش سر رفته بود

نگاهی به جونگکوک که رو به روش بود کرد
سرش توی گوشی و اخماش هم توی هم بودن

پس ریسک نکرد با سر به سر پسر گذاشتن جونشو تو خطر بندازه

اون خرگوش دندونای تیزی داشت

نگاهشو دور اتاق گردوند تا شاید بتونه سوژه ای برای سرگرمی پیدا کنه

هوسوک داشت در گوش یونگی اخمو چیزی پچ پچ میکرد

و نامجون هندزفری گذاشته بود توی گوشش و احتمالا به عادت همیشه با چشمای بسته به کتاب صوتی گوش میداد

همه هیونگاش مشغول بودن

نگاهش رسید به جیمین که دستشو زده بود زیر چونش و با چشمای ستاره به جایی خیره بود

تهیونگ با کنجکاوی رد نگاه پسرک مات برده رو زد و رسید به جونگکوک

اخم ظریفی کرد و لبشو گاز گرفت تا دلیل این نگاه پرستش گونه جیمین رو بفهمه

با رسیدن به نتیجه چشماش به گرد ترین حالت ممکن دراومد

و با همون چهره به پسرکی که توی این دنیا نبود خیره شد

احیانا اون که از جونگکوک خوشش نمیاومد ؟
میومد ؟ اوه :)

کم کم نیشخند شیطانی ای رو لباش نشست

حالا میتونست حسابی لجشو در بیاره و تلافی کل کارایی که باهاش کرده بود و دربیاره

نگاهش و از اون گرفت و به جونگکوک که هنوز سرش توی گوشی بود داد

روی تخت نشست و خودشو کشید سمت پسرک و کنارش نشست

از روی دستش به صفحه گوشی نگاه کرد

جونگکوک با سرعت نور تایپ میکرد و به نظر قضیه جدی میومد اونقدری که حتی متوجه نشستن ته ته اش کنارش نشده بود

تهیونگ سعی کرد سر در بیاره که ماجرا چیه

اما جونگکوک فقط تند تند فحش های رکیک و +18 تایپ میکرد

کمی که گذشت وطرف مقابل هم پیام داد متوجه جریان شد

با صدای بلند زد زیر خنده جوری که نه تنها کوک بلکه کل آدمای توی اتاق از جا پریدن

جونگکوک با چشمای گرد و لبای نیمه باز برگشته بود سمت تهیونگ

اونقدری چهرش برای تهیونگ بامزه بود که خنده هاش بدون توجه به نگاه های سوالی پسرا شدید تر شد

Mad boys/vminkookWhere stories live. Discover now