pt.12

520 90 20
                                    

Taehyung pov:

اون گلا نمیتونم زیباییشونو توصیف کنم

هر چی بیشتر نگاه میکردم بیشتر مسخ و مجذوبش میشدم

انگاری با بیشتر نگاه کردن زیبا تر میشد

قبلا علاقه دیوانه واری به گلا داشتم و پنج شیش تا کتاب قطور راجب گلای مختلف از توی کتابخونه خوندم اما از اون علاقه الان فقط چند تا گلدون تو اتاقم مونده

با اینحال یادم نمیاد عکس این گلو تو هیچکدوم از اون کتابا دیده باشم

در نتیجه تصمیم گرفتم از مامانم بپرسم
واقعا کنجکاوم بدونم کی این گل و برام فرستاده
در حالی که از راهرو میگذشتم با صدای بلند مامانم و صدا میزدم

=اومااااااااااا ، اووووووممممممااااااااا

-----چته چه خبرتههههه خوبه همش یه وجب خونست بچه
اهمیتی ندادم و یه لبخند زدم و دویدم سمت مامانم که روی کاناپه نشسته بود و داشت یه دراما که تازگیا پخش میشد و میدید

بوی غذا کل خونه رو برداشته بود

= اوما این گل و کی برام آورده (با لبخند مستطیلی و چشمای ستاره بارون )

مامانم در حالی که نودلشو فوت میکرد و حواسش کاملا پی تی وی بود گفت

------نمیدونم
داشتم غذا میپختم که زنگ خونه رو زدن منم وقتی در و باز کردم این گل توی یه باکس شیشه ای بود و فقط اسم تو روش بود

=نمیدونی کی فرستاده

------نه اسم فرستنده روش بود و نه کسی جلو در بود

=خب که اینطور....
حالا اوما باکسش کو

در حالی که محو دراما شده بود گفت

-----ها چی

بعد به سختی نگاهشو از تلوزیون سمت من برگردوند و گفت

-----چیزی گفتی پسرم

=بله گفتم باکش کو😐

با بیخیالی آهایی گفت و نودلشو با چاپستیکش هم زد و گفت

------خوشگل بود منم نگهش داشتم امشب که قرار بریم خونه دوست پدرت کادویی که گرفتم و بزارم توش

=آها
که اینطور
اوما بیا پشتمو با یه چیزی بپوشون میخوام برم حموم

در حالی که نودلشو هورت میکشید با دهن پر جواب داد
------- تو برو منم الان میام

=باشه اوما ، فقط زودتر




واتپدم نمیدونم چه مرگشه عکس گل جذاب و آپلود نمیکنه

پارت بعد عکس دسته گل و میذارم

راستی اتاق تهیونگو پر عروسک تصور کنید
چون من عکسی که هم اتاق تم پسرونه داشته باشه هم کوچیک باشه هم عروسک داشته باشه پیدا نکردم😁

Mad boys/vminkookNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ