pt.10

621 98 32
                                    


Taehung pov:

با حس نوازش دستی روی صورتم هوشیار شدم ولی چشمامو باز نکردم
حتما بازم نامجون هیونگ
اون همیشه خودشو در قبال هممون و اتفاقایی که برامون میوفته مسئول میدونه و همیشه مثل یه پدر دلسوز بالا سرمون وایمیسته و مواظبمونه و راهنماییمون میکنه

لبخند زدم و هومی کشیدم و صورتمو به دستش مالیدم که صدای ریز ریز خندیدنش به گوشم رسید

اما یکم که دقت کردم صدای خندش اصلا شبیه صدای نامجون هیونگ نیست
دستاشم از دستای هیونگ کوچیک ترن انگاری

با وحشت چشمامو باز کردمو دستشو پس زدمو و سعی کردم با تکیه گاه کردن دستم از جام بلند شم که با سوزشی که توی پشتم احساس کردم
دستام شل شد و با صورت محکم دوباره روی تخت فرود اومدم و صدای نالم از درد بلند شد

صدای لطیف و خوشگلی که با هول صحبت میکرد گوشمو نوازش کرد
::: اوه حالت خوبه از جات تکون نخور پشتت آسیب دیده

در حالی که از درد ناخودآگاه اخم کردم برگشتم سمت اون شخص و گفتم

=تو کی هستی؟

واو اون واقعا زیبا بود
یه پسر فوق کیوت با موهای لخت قهوه ای و چشامی بادومی و لبای قلوه ای و پوست سفید جلوم بود

یه لبخند ملایم اومد رو لباش و گفت

""ببخشید نمیخواستم از خواب بیدارت کنم اسمم کانگ مونیونگ

اخمم و حفظ کردم و گفتم

= و متاسفانه بیدارم کردی
میخوام بدونم که به چه دلیلی ، شخصی که حتی نمیشناسمش داشت صورتمو نوازش میکرد

دستاشو به حالت تسلیم برد بالا و با حالت کیوتی لباشو جمع کرد و گفت

"" من که معذرت خواهی کردم در ضمن اونقدر توی خواب معصوم و خوشگل شده بودی که واقعا نتونستم جلوی خودمو بگیرم

یکم نرم شدم اما سعی کردم حالتم و حفظ کنم و دوباره گفتم

=گفتی اسمت چیه

ریز ریز خندید و جواب داد

"" کانگ مونیونگ نگفتی اسم تو چیه

حالا دیگه اخمم از بین رفته بود ، به نظر آدم مورد اعتمادی میومد

=منم کیم تهیونگم
اسمت واسم آشناست اما یادم نمیاد کجا شنیدمش

صورتش حالت تعجب گرفت و گفت

""اسم من واست آشناست؟!
اما یادم نمیاد قبلا همدیگرو دیده باشیم

هومی کردم و سعی کردم به یاد بیارم....

آها یادم اومد

رو کردم بهش و گفتم

=اوه الان یادم اومد توی کلاس معلم چند بار اسمت و صدا کرد اما تو غایب بودی

""اوه درسته واقعا امروز حال و حوصله کلاسو نداشتم پس پیچوندمش

Mad boys/vminkookWhere stories live. Discover now