pt.17

458 86 27
                                    

Writer pov:

سر کلاس اول ، همه چیز در ظاهر عادی بود

یونگی طبق معمول پشت سر اون پسر قد بلند مخفی شده بود و چرت میزد

نامجون و جونگکوک با سرعت از توضیحات خانم اوه نوت برداری میکردن که بعدا به بقیه پسرا بِدنش

هوسوک مشغول درست کردن موشک بود که باهاش سر به سر خانم اوه بزاره

از ردیف آخر که چند تا دختر نشسته بودن صدای پچ پچ ضعیف و بوی تند لاک میومد

پسر کنار پنجره در حالی که دستشو زده بود زیر چونش کاملا محو بیرون بود

و دختر و پسری که شباهتون دو قلو بودنشون رو از صد فرسخی فریاد میزد با عینکای ذره بینی ردیف اول نشسته بودن و مثل عقاب نمیزاشتن حتی یه کلمه از حرفای معلم خپل از زیر دستشون در بره و مدام سوال میپرسیدن

اما تهیونگ

هیچ چیز براش عادی نبود

وقتی که وارد کلاس شده بود کل دخترای کلاس سمتش هجوم آوردن و مدام حالشو میپرسیدن

و کلی کادو بهش داده بودن طوری که یه طرف کلاس پر کادو بود چون که وقت نداشت قبل از شروع کلاس اونا رو ببره اتاقش مجبور شد اونا رو اونجا بزاره

که بشدت باعث خشم خانم اوه شده بود

اما تهیونگ به این توجه ها عادت داشت
مشکل اینجا نبود

مشکل تهیونگ یه چیز اساسی تر بود

حسی که انگار یکی زیر نظر گرفتتش

نه نه دخترای ردیف پشت سری نه
منظورش اونا نیست

چون سنگینی نگاه دخترا هیچوقت باعث نمیشد دلش به هم بپیچه و بخواد همونجا بالا بیاره

علاوه بر اون مدام صدای زمزمه های ریزی میشنید انگار که کسی داشت اسمشو زمزمه میکرد

و هر دفعه که تهیونگ به دور و اطراف نگاه میکرد نمیتونست منبع صدا رو پیدا کنه

تصمیم گرفت واسه اولین بار تمام تمرکزش و بزاره روی درس و توجهی به اون زمزمه های کوفتی نکنه
که یهو یه چیز محکم خورد تو سرش و باعث شد که صداش در بیاد

= آخخخخ
با صداش یهو همه کلاس حتی یونگی ای که خواب بود برگشتن سمتش

برای جمع کردن سوتیش لبخند ضایعی زد و با صدای آرومی کمی سرش و خم کرد و گفت

=چوسومیدا (ببخشید)

خانم اوه عینک فریم مستطیلی مشکیشو و کمی داد پایین و در حالی که از بالای عینک به تهیونگ زل زده بود با اون صدای زخمت و ترسناکش گفت

:::::مشکلی پیش اومده آقای کیم که وقت کلاسمو گرفتی

و با اخم منتظر جواب تهیونگ شد

Mad boys/vminkookWhere stories live. Discover now