pt.27

376 74 52
                                    

Jimin pov :

زیییینننننننننننگگگگگگگگگگگگگگ

آخخخخ

آه‌ه‌ه‌ه‌ه

اوفففففف

لنتیییی

به سختی گوشیم و از روی میز کنار تخت برداشتم و آلارم کوفتیش و خاموش کردم

در حالی که از تخت آویزون بودم
بین خواب و بیداری سعی کردم به یاد بیارم چرا آلارم گذاشتم

و اگه کار مهمیه از خواب بیدار بشم و اگه اهمیت نداره دوباره به ادامه خوابم برسم

بعد یکم جستجو و کنکاش بین اطلاعات توی مغزم مثل فنر از جا پا شدم

و دویدم سمت دست شویی تا یه آبی بزنم به دست و صورتم و خواب از سرم بپره

لنتی کاری که میخوام بکنم از نون شبم هم واجب تره

بعد شستن دست و صورتم با عجله در حالی که دستامو و با شلوارم خشک میکردم بی سر و صدا اما سریع روی تخت نشستم و گوشیو از روی پا تختی چنگ زدم

ساعت سه و نیم شب بود و تایم خیلی خوبی برای ریختن کرمای گرسنه وجودم بود

بنابراین رفتم داخل مخاطبین و روی اسم ایکبیری متوقف شدم

چند وقت پیش شماره اون پسره ته اینگ بود تهبانگ بود نمیدونم الان یادم نیست و از قفسه پرونده های اتاق کار پدرم کش رفتم

و حالا وقت 《ا.ن.ت.ق.ا.م》 ه

با پوزخند شیطانی ای رفتم سمت تخت جین و تکونش دادم

% جین ، هی پسر ، کیم سئوکجین پاشو

کمی تکون خورد و صدای خمار و زیر لبیش به گوشم رسید

£ فقط ده دقیقه تروخدا

اخمی کردم و در حالی که محکم تر تکونش میدادم گفتم

% یعنی تو نمیخوای کمکم کنی انتقام دزدین کراشم و از اون تهبانگ بگیرم

با این حرفم ناله ای کرد و به زور سعی کرد صاف بشینه

با چشمای بسته از جاش پاشد و سمت دستشویی رفت

منم گوشی جین و از روی پاتختی برداشتم و روی تخت خودم نشستم و منتظر موندم تا بیاد

پسورد گوشیو زدم و رفتم روی برنامه تغییر صدا

جین در حالی که دستاشو با حوله خشک میکرد اومد و کنارم نشست

% اوه جین صورتت چقد پف کرده

جین با چشمای گشاد شده بهم نگاه کرد و جواب داد

£ هاااااااا ! صورت من با اینکه پف کرده اما هنوز هندسامیت (چه کلمه ای ساختم 😐) خودشو حفظ کرده تو چی با این صورت پف کرده مثل شلغم پخته شدی

Mad boys/vminkookWhere stories live. Discover now