Jimin pov :
زیییینننننننننننگگگگگگگگگگگگگگ
آخخخخ
آههههه
اوفففففف
لنتیییی
به سختی گوشیم و از روی میز کنار تخت برداشتم و آلارم کوفتیش و خاموش کردم
در حالی که از تخت آویزون بودم
بین خواب و بیداری سعی کردم به یاد بیارم چرا آلارم گذاشتمو اگه کار مهمیه از خواب بیدار بشم و اگه اهمیت نداره دوباره به ادامه خوابم برسم
بعد یکم جستجو و کنکاش بین اطلاعات توی مغزم مثل فنر از جا پا شدم
و دویدم سمت دست شویی تا یه آبی بزنم به دست و صورتم و خواب از سرم بپره
لنتی کاری که میخوام بکنم از نون شبم هم واجب تره
بعد شستن دست و صورتم با عجله در حالی که دستامو و با شلوارم خشک میکردم بی سر و صدا اما سریع روی تخت نشستم و گوشیو از روی پا تختی چنگ زدم
ساعت سه و نیم شب بود و تایم خیلی خوبی برای ریختن کرمای گرسنه وجودم بود
بنابراین رفتم داخل مخاطبین و روی اسم ایکبیری متوقف شدم
چند وقت پیش شماره اون پسره ته اینگ بود تهبانگ بود نمیدونم الان یادم نیست و از قفسه پرونده های اتاق کار پدرم کش رفتم
و حالا وقت 《ا.ن.ت.ق.ا.م》 ه
با پوزخند شیطانی ای رفتم سمت تخت جین و تکونش دادم
% جین ، هی پسر ، کیم سئوکجین پاشو
کمی تکون خورد و صدای خمار و زیر لبیش به گوشم رسید
£ فقط ده دقیقه تروخدا
اخمی کردم و در حالی که محکم تر تکونش میدادم گفتم
% یعنی تو نمیخوای کمکم کنی انتقام دزدین کراشم و از اون تهبانگ بگیرم
با این حرفم ناله ای کرد و به زور سعی کرد صاف بشینه
با چشمای بسته از جاش پاشد و سمت دستشویی رفت
منم گوشی جین و از روی پاتختی برداشتم و روی تخت خودم نشستم و منتظر موندم تا بیاد
پسورد گوشیو زدم و رفتم روی برنامه تغییر صدا
جین در حالی که دستاشو با حوله خشک میکرد اومد و کنارم نشست
% اوه جین صورتت چقد پف کرده
جین با چشمای گشاد شده بهم نگاه کرد و جواب داد
£ هاااااااا ! صورت من با اینکه پف کرده اما هنوز هندسامیت (چه کلمه ای ساختم 😐) خودشو حفظ کرده تو چی با این صورت پف کرده مثل شلغم پخته شدی
YOU ARE READING
Mad boys/vminkook
Teen Fictionدا ×ستان راجب یه گروه چهار نفرس به اسم (Devils)که متشکل از چهار تا پسر که تازه به مدرسه شبانه روزی چودامدونگ اومدن و یه عضو جدید بهشون اضافه میشه کل مدرسه رو دستشون میچرخونن نه اینکه باباهاشون کله گنده و صاحب مدرسه باشن... نه فقط اونقدری کله خر...