Hosook pov:
در اتاقی که اونجا بود و باز کردم و پشت اون در
انتظار هر چیزیو داشتم به جز یونگی ای که مثل الهه های سکسی با بدن سفیدش توی اون حریرای قرمز تخت میدرخشیدآب از دهنم راه افتاد
پشت بهم روی شکم خوابیده بود و حریر قسمتی از کمر و پاهاشو پوشنده بود
بوت توپر و سفیدش ، رونای لاغر و خوشفرمش ، شونه هاش همه ی اینا باعث میشد یه چیزایی و تو شلوارم حس کنم
همینطور خشک شده داشتم به اون تابلوی هنری هات جلوی روم نگاه میکردم که با صدای ناله شهوت انگیزش موهای بدنم سیخ شد
بلند و بی خجالت ناله میکرد و بدن جذابش و پیچ و تاب میداد
هنوز نمیتونستم صورتشو ببینمبا لوندی دستش و روی همه جای بدنش میکشید
خیلی آروم صورتشو برگردوند و نگاه خمارش وتو صورتم چرخوند
اون ....... نمیتونم با زبون توصیفش کنم یه چیزی فرای جذابیت بودلپاش سرخ شده بود و لباش از بزاقش خیس شده و قرمزِ قرمز بود
همونطور که نگاهش به من بود آروم دو انگشت وسطش و توی دهنش برد و با سر و صدا مکید
بدجور حالم بد شده بود و پاهام از شهوت میلرزید دلم میخواست همین الان بفاکش بدم
وقتی خوب انگشتاشو خیس کرد با صدای پاپ مانندی از دهنش درآورد
بوتشو یکم داد بالا که باعث شد سوراخ خیس و صورتیش از لای لپای بوتش معلوم شه
با انگشتاش دورانی دور سوراخشو ماساژ میداد ،
آروم انگشت فاکش و تا بند انگشت وارد حفره تنگش کرد و ناله بلندی کردبی طاقت سریع سمتش حجوم بردم و بی توجه برشگردوندم و محکم لبامو روی لباش کوبیدم که .......
زززززززییییییییییییییییینننننننننننننننگگگگگگگگگگگگ
با نفس نفس بلند شدم
خیره به دیوار سعی کردم یادم بیاد چی به چیه کی به کیه
کجامولی تنها چیزی که جلو چشمم بود اون بوت لنتی سفید بود
آروم و حرکت آهسته سرمو آوردم پایین و تادا 🎉🎉
اینجا یه چنار بی جنبه قدعلم کرده بود
اونم با چی؟
خواب خیس
اونم راجب کی؟
یونگی ... چینجااااااااا(واقعا)
من الان برای بار هزارم راجب کسی که ادعا میکنم برادرمه خواب و رویای خیس دیدمآب دهنم و با صدا قورت دادم و به ساعت نگاه کردم
انگاری که همچی میخواد باعث بشه به اون فکر کنم ؛
اما فک نکنم اون با فهمیدن اینکه توی خواب براش راست میکنم خوشش بیاددر هر صورت مهم نیست بهتره بهش فکر نکنم
ساعت و زودتر گذاشته بودم روی زنگ که برم حموم، به ناچار از رو تخت بلند شدم و سعی کردم به اون دسته بیل تو شلوارم اهمیتی ندم
تخت و مرتب کردم و حوله و لباسامو برداشتم و راه افتادم سمت حموم که هم، از شر دسته بیلم خلاص شم هم برای کلاسا آماده بشم
YOU ARE READING
Mad boys/vminkook
Teen Fictionدا ×ستان راجب یه گروه چهار نفرس به اسم (Devils)که متشکل از چهار تا پسر که تازه به مدرسه شبانه روزی چودامدونگ اومدن و یه عضو جدید بهشون اضافه میشه کل مدرسه رو دستشون میچرخونن نه اینکه باباهاشون کله گنده و صاحب مدرسه باشن... نه فقط اونقدری کله خر...