Jungkook pov :
سکوت اتاقی که توش بودیم و در بر گرفته بود
همه ناباور به تهیونگ که با صدای گرفتش از زیر ماسک اکسیژن ماجرا و تعریف کرده بود نگاه میکردیم
این واقعا ترسناک بود
هیچکس هیچی نمیگفت یعنی کسی حرفی برای گفتن نداشت
تا اینکه صدای ظریفی سکوت اتاق و شکوند و سر هممون برگشت سمت پارک جیمین
% من باور نمیکنم ، وقتی ما وارد حموم شدیم هیچکس اونجا نبود ، در اتاقم که قفل بود پس قاتل نمیتونه فرار کرده باشه
با شنیدن کلمه قاتل لرزی از بدنم گذشت و آب دهنم و به سختی پایین فرستادم
اخمای نامی هیونگ رفت توی هم
~ یعنی داری میگی تهیونگ داره دروغ میگه
جیمین نگاهش و روی تک تک چهره ها گذروند و روی صورت من کمی مکث نفس عمیقی کشید و جواب داد
% نمیدونم اما خودتون یکم فک کنین ، با عقل جور در نمیاد تهیونگم که میگه فقط یه حاله محو ازش دیده پس شاید هیچی جز توهمات مغزش که از مرگ ترسیده نباشه
نامجون هومی کرد و هوبی متفکر گفت
# ممکنه حق با تو باشه اما از طرفی نمیشه ریسک کرد ، در هر صورت کل امروز و چهار چشمی باید مواظب تهیونگ باشیم که اتفاقی براش نیوفته
یونگی موافقت کرد و در ادامه حرف هوسوک و کامل کرد
× بهتره تمرکزمون روی تهیونگ باشه فردا هم میتونیم به حساب اون عوضی برسیم
همه سر تکون دادیم و نگاهامون برگشت سمت تهیونگ که مظلومانه با چشم های خمارش از زیر اون ماسک بی ریخت که صورت زیباش و پوشونده بود به بحثمون گوش میداد
دلم برای کیوتیش ضعف رفت
ناگهان صدای در توجه همه رو جلب کرد
با بفرمایید گفتن من همون خانم پرستار خوش خنده وارد شد و لبخندی با دیدنمون زد
رفت سمت تخت تهیونگ و در حالی که سرم دستش و میکند گفت
::::حالت چطوره پسر جاییت درد نمیکنه
تهیونگ سری تکون داد و با صدای ضعیفی زیر لب جواب داد
= گلوم خیلی میسوزه
پرستار سری تکون داد و یه قرص از توی جیب روپوشش درآورد و دست یونگی که نزدیکش داده بود داد و مشغول درآوردن ماسک اکسیژن شد و در همون حال گفت
:::: هر موقع که گلوش درد گرفت یه دونه بخوره سوزش گلوش و کامل از بین نمیبره اما قابل تحمل ترش میکنه
بعد ماسک اکسیژن و درآورد و در نهایت موهای تهیونگ و به هم ریخت و در حالی که ماسک و کپسول رو میذاشت سرجاش بدون مخاطب گفت
YOU ARE READING
Mad boys/vminkook
Teen Fictionدا ×ستان راجب یه گروه چهار نفرس به اسم (Devils)که متشکل از چهار تا پسر که تازه به مدرسه شبانه روزی چودامدونگ اومدن و یه عضو جدید بهشون اضافه میشه کل مدرسه رو دستشون میچرخونن نه اینکه باباهاشون کله گنده و صاحب مدرسه باشن... نه فقط اونقدری کله خر...