B

4.8K 761 28
                                    

با ترس به اطرافش به راه پله هایی که به پشت بوم دانشگاه منتهی میشدن نگاه کرد

نرو احمق ، الان میری بالا چندتایی میفتن رو سرت از شیش جهت متوالی نامتواری به فاکت میدن

با تصور اینکه یه دیک توی دهنش باشه و یکی توی کونش و چند نفر هم در حال جق زدن بالای سرش باشن تنش لرزید

چند قدم عقب برداشت که توی از پشت سرش به کسی خورد

سرشو چرخوند شت چقد سکسیه

پسر با پوزخندی بهش خیره شده بود دستشو پشت کمرش گذاشت و سمت بالای پله ها هدایتش کرد

+ یه بچه ببر ، سکسی به نظر میاد تهیونگد

در بالکن از پشت قفل کرد و سمت تهیونگ چرخید

+ اوه پس اون بیبی هورنی کجاست ! اینجا ما یه گنجشک لرزون داریم

دستشو روی شکم تهیونگ گذاشت و بین دیوار و خودش گیرش انداخت

پسر پایین تنه ی نیمه شقشو به دیک در خواب اروم و ناز تهیونگ فشار داد و در گوشش زمزمه کرد : از تجاوز بدم میاد هروقت خودت براش التماس کردی شروع میکنم

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now