روی صندلی روبروم نشست به ظرف سوپ مقابلش خیره شد
لبشو کج کرد غر زد : من از سوپ بدممم میااااد
_سرما خوردی ته بهونه نیار
+ منم اسنک میخواااام جونگکووووک
_ برات خوب نیست تهیونگ قول میدم وقتی خوب شدی کلی اسنک برات بخرم
با قیافه ی ناراحت به ظرفش خیره شد
لبخندی بهش زدم دستمو روی پیشونیش گذاشتم
_ تب هم نداری ، چه علائمی داری حس میکنی سرما خوردی؟
+ عاااا حتما خوب شدم اینا از معجزه های اسنکه
چپ چپ نگاهش کردم در ظرف سوپش باز کردم
_شروع کن به خوردن ته
نیم نگاهی بهم انداخت با قاشق محتویات توی ظرف هم زد
+ درش بیار
_ چی؟
+ درش بیار
_ نه خوبه
+ میشه بپرسم با ماسک چجوری میخوای سوپ بخوری؟
YOU ARE READING
Yugen |KookV|
Teen Fictionچت استوری [compelet] از تعداد اپش نترسین خیلی کوچولوعه پارتا 🌱 تهیونگ دانشجوی جدید الورود رشته ی ادبیات که وقت مستی اشتباهی به جئون جونگکوک فاکر مشهور دانشگاهشون پیام میده + ددی فاک می _پس از همون اول زحمتی که میگفتی برام داری ، این بود؟ پارت های...