پتو رو رومون کشید
خواستم کنارش دراز بکشم که بازومو گرفت دستشو دور کمرم حلقه کرد
+ فرار نکن جات اینجاست توی بغل من یوگن
بوسه ای روی گردنم گذاشت چشماشو بست
معذب به موقعیتمون نگاه کردم خودش یعنی میتونه بخوابه با این
شرایط ؟!دستمو از روی سینه ی لختش برداشتم نفس عمیقی کشیدم با تکون خوردن دستش روی کمرم با چشمای درشت شده نگاهی به چشمای بازش کردم
+ سفته؟
سفته یعنی تنها چیزی الان مهمه اینه؟ بدن من داره داغ میکنه اقا میکه سفته
چشمامو بستم نفس عمیقی کشیدم
دستشو زیر تیشرتم برد دور کمرم حلقه کرد کنار گوشم لب زد دوستت دارم
صدای ضربان قلبمو میشنیدم که توی دهنم میزد
+ دوستم نداری؟
لبمو گاز گرفتم به چشمای مشکیش خیره شدم
دوستش داشتم
خیلی وقتهوقتی نیازش داشتم همیشه بود مگه میشد دوستش نداشت
با مکثم غم توی چشماش نشست دستاشو ازاد کرد
+ فردا از اینجا میرم تا راحت باشی ... اذی...
لبامو به لباش فشردم پسره ی احمق :)
YOU ARE READING
Yugen |KookV|
Teen Fictionچت استوری [compelet] از تعداد اپش نترسین خیلی کوچولوعه پارتا 🌱 تهیونگ دانشجوی جدید الورود رشته ی ادبیات که وقت مستی اشتباهی به جئون جونگکوک فاکر مشهور دانشگاهشون پیام میده + ددی فاک می _پس از همون اول زحمتی که میگفتی برام داری ، این بود؟ پارت های...