نفس عمیقی از عطر تنش کشیدم سرمو بیشتر یه سینه اش فشار دادم
دستشو توی موهام کشید
_ گشنمه جونگکوک
خب من نذاشتم شام بخوره هرچی خورده بود هم که بالا اورد طبیعیه !
سرمو از بغلش در اوردم+ میرم برات یهچیزی سر هم کنم
لبخند کمرنگی زد یا چشماش بدرقه ام کرد
به اشپزخونه که رسیدم پشتمو به دیوار تکیه دادم
خب جئون از این بهتر نمیشد ادای جنتلمن ها رودر اوردی در حالی یه نودل نمیدونی اماده کنیگوشیم در اوردم اسم اوما لمس کردم
+ اوووومااااااا
_ جانمم پسرکممممم
+ اومااا یه غذای اسونبا دستور پخت خیلی اسون تر بگو اماده کنم
_ اماده کنی؟ تو؟ افتاب از کدوم طرف غروب کرده؟
+ اوماااااا ، مهمون دارم
با شنیدن خنده اش چشمامو روی هم فشردم خب عالیه تا مدت ها قراره دستم بندازه
YOU ARE READING
Yugen |KookV|
Teen Fictionچت استوری [compelet] از تعداد اپش نترسین خیلی کوچولوعه پارتا 🌱 تهیونگ دانشجوی جدید الورود رشته ی ادبیات که وقت مستی اشتباهی به جئون جونگکوک فاکر مشهور دانشگاهشون پیام میده + ددی فاک می _پس از همون اول زحمتی که میگفتی برام داری ، این بود؟ پارت های...