R

2.4K 383 7
                                    

با اومدن جیمین و‌یونگی همشون‌ روی زمین کنار هم نشستن

تهیونگ با صورت خجالتی نگاهشو بین جونگکوک و دو پسر روبروش چرخوند

+ گفتم بیاین اینجا تا با دوست پسرم اشنا شین

تهیونگ با گیجی پرسید : با چیت؟

جونگکوک ابرویی بالا داد و با پرویی ادامه داد : دوست . پسرم

جیمین : وووواااااااووووو بالاخره دم به تله دادی جونگکوک

تهیونگ صورتشو کج کرد گفت : من الان تله ام؟

جیمین با استرس هینی کشید گفت : نههههههه فقط ... یعنی منظورم این بود

جونگکوک دستشو دور کمر تهیونگ حلقه کرد در گوشش زمزمه کرد : منظورش اینه کسی که هیچوقت بیشتر از وان نایت توی رابطه نبوده الان میخواد متعهد باشه به یه نفر

به چشمای تهیونگ خیره شد لبخندی به روی صورتش پاشید : میخوام فقط تو رو دوست داشته باشم ، فقط برای تو بخندم ، فقط برای من بخندی ، مراقبت باشم ، مراقبم باشی ... میخوام مال من باشی و من فقط مال تو باشم...  جئون تهیونگ

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now