D

3.9K 585 5
                                    

_ جونگکوک_

صدای غر زدناش میشنیدم

+ خودم به فاکت میدم به عنوان جایزه نه به عنوان تنبیههههههه

تک خند ارومی کردم نفس عمیقی کشیدم در حموم باز کردم کله امو از حموم بیرون بردم با اخم ریزی بهش خیره شدم

_ فاک

لبمو گزیدم تا نخندم بهش خیلی کیوت بود ، اون صورت خوشگل با اون همه کیوتی ، لعنت بهش

+ چی میگفتی ؟

_ هیچی داشتم میگفتم میخوای بیام پشتت لیف بکشم ؟ چی میخوری سفارش بدم بیارن ! عام حوله داری ؟ کاری نداری ؟ تعارف نکنی یه وقت ؟

+ نه کیتن تو فعلا اون دستی بخوابون تا من میام کارت دارم

در بستم اروم خندیدم

این پسر تنها تنوع زندگی ایم شده بود

صبح به فاک بده ، عصر به فاک بده ، شب به فاک بده

لعنتی به هرکی نگاه میکردم انگار تیر میخوردن روی زمین میفتادن در حالی که دوتا پاشون برام توی هوا نگه داشته بودن

دوش حموم باز کردم لبخند محوی زدم

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now