v

2.3K 342 22
                                    

قدمی برداشت غر زد : لعنت بهت

کمرش به شدت تیر میکشید و پایین تنشو حس نمیکرد

حوله رو از روی بدنش سر داد به خودش توی آینه خیره شد

بدنش پر هیکی و رد دستای کوک بود

+ فاک بهتتتت جونگکوک ، مث آدم خوارا شدی

جونککگکوک پوزخندی زد دستشو سمتش دراز کرد

_ بیا اینجا ، غر نزن

خودشو توی بغل جونگکوک انداخت

+ آخ چقد سردی

جونگکوک بین گردنشو نفس کشید : تو ولی خیلی گرمی‌

+ کوک ! منو‌تو اون مسئله حل نکردیم

_ حل کردیم که نگاه کن به بدنت

تهیونگ اخمی کرد توی‌چشماش خیره شد

+ نپیچون کوک ، من از اون‌دختره اویزون خوشم‌نمیاد

جونگکوک بین ابروهاش بوسید

_ اخم نکن یوگن ، منم ازش خوشم نمیاد

ته سرشو روی سینه محکم مردش گذاشت

+ خیلی بهت میچسبه

_ دیدی که من هر بار خودمو کنار کشیدم و بازومو از دستش در اوردم

+ بازم ، ناراحتم

_ دیگه چکار کنم عزیزدلم ؟ چکار کنم که من بی تقصیر ببخشید شاهزاده جئون

تهیونگ خندید اروم نیپلشو گاز گرفت

_ اخ اخخخ

+ حقته

_ که حقمه ؟

تهیونگ روی تخت انداخت شروع کرد به قلقلک دادنش

+ آی ائییی  ....غلط کردمممم .... کمرمممم درد میکنههههه ببخشید

جونگکوک بی هوا لباشو روی لبش کوبید با خرص بوسیدش

صورتش قاب گرفت : نمیدونی چقدر میخوامت؟ چقدر دیوونتم ؟ چقدر از تمام این دنیا فقط تو رو میخوام؟ نمیدونی همه ی وجودمی یوگن؟ نمیدونی ، اخ نمیدونی که میگی اون دختره اون دختره؟

تهیونگ از ابراز علاقه ی یهویی جونگکوک چشماش پر اشک شد غر زد : این همه میگی ، به جاش یه دوستت دارم نمیگی‌

جونگکوک خندید دستاشو از روی صورتش برداشت : اونو بهت ثابت میکن هر روز ، گفتنی نیست !

پتو رو روی ته مرتب کرد کنارش دراز کشید

ته خزون خزون خودشو توی بغل جونگکوک جا داد : برام ثابت شده است جئون جونگکوک .... ولی خب ... دوستت دارم

لبخند روی لب مرد اومد سرشو بوسید

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now