D

4K 660 31
                                    

_تهیونگ_

با حس دست سردش روی ورودیم انگار برق گرفته بود منو

خشک شدم

لعنت اون دست خیس و یخ ... بی نهایت هات به نظر میومد
درسته من اوسکل بودم همه از دست های گرم خوششون میاد ولی من فیتیش بدن سرد دارم

خودم اصولا یه دائم الحشر داغ کرده ام برای اتیش درون من همین یه انگشت جئون فاکی کافی بود

ناخداگاه ناله ای کوتاهی کردم

با نشستن لبای نرم سردش روی پوست گردنم
فاک ... حس میکردم یه تیکه یخ داره روی بدنم ویراژ میره

یکی از دستاشو دور کمرم حلقه کرد زمزمه کرد : منو بلاک میکنی بیبی هورنی؟ بشمار ۱۰ تا برای بلاک

با ضربه محکمی که به باسنم خورد حس میکردم تمام سنسور هاش از کار افتادن و خود نورون هام عقب نشینی کردن

نالیدم : ی...ک

شپلق (خودم خندم گرفت وجدانن صدای اسپنک چجور براتون در بیارم ؟ )

+ دو

+ سه ، آههه

با حس هارد شدن دیکم چشمامو بستم لعنت بهش نکنه مازوخیسم داشتم نمیدونستم ، حتما باید گیر یه دیک هد سادیسمی میفتادم تا میفهمیدم ؟ 

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now