C

4.1K 696 13
                                    

_تهیونگ_

بالاخره از شر اون پسر خنگ راحت شدم واقعا عکاس اینقدر رو مخ

در یخچال باز کرد و بطری آب سر کشید

البته خیلی شانس اورده بود از اون اول گیر اون دیک هد نیفتاده بود تا مجبور شه توی پروژه تحملش کنه

اصلا چرا داره به اون فاکینگ فکر میکنه بالاخره از شرش راحت شده و این یه هفته هیچ خبری ازش نبود

به تخت جین نگاهی انداخت

اوه جین هیونگ اینجاست که

با فکر شیطانی که به سرش زد با بطری اب توی دستش سمت پسر پیچیده شده زیر ملحفه رفت

تازگیا جین هیونگ چقدر عضله ای تر شده

یه قدیمیش ایستاد یه پاشو عقب گذاشت تا بتونه راحت فرار کنه

بطری آب کج کرد تمام بطری یک دفعه ای خالی کرد روی سر اون بدبخت غرق خواب

چرخید فرار کنه که جین محکم از پشت گرفتش و توی بغلش پرت شد

هیونگ چقدتازگیا فرز و سریع شده ...

با خنده کمی خودشو تکون داد
فریاد زد هیونگگگگگ ولمممم کننننن

+ کجا بیبی بوی بودی حالا

با شنیدن صداش سیخ شد جرئت نگاه کردن به عقب نداشت

یه دستی که دور کمرش پیچیده شده بود نگاه کرد

این دستای عضله ای تتو دار ...

فاک ... به سرعت گردنشو چرخوند نگاهش به چشمای جونگکوک برخورد کرد که با پوزخندی بهش چشم دوخته بود

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now