S

2.4K 373 6
                                    

با نشنیدن صدایی از طرف جونگکوک چرخیدم به پایین تخت نگاه کردم

همونجا روی بالشتش دراز کشیده بود ساعد دستش رو روی چشماش گذاشته بود

یکم ناراحت شدم از اینکه شوتش کردم پایین

_ جونگکوک

+ هم

_ بیا رو تخت

+ نمیام

_ بیا لوس نشو ، کمرت درد میگیره

+ تخت یه نفره است منم گنده ام جام نمیشه

_ خدایا اخه ... خرگوش عضلانی پس برو روی تخت خودت بخواب

+ نمیخوام ، میخوام کنار تو بخوابم

_ خب بیا بخواب

+ نمیخوام

تهیونگ حس میکرد الان وقتشه یه در کونی به این پسر سرتق بزنه

نفس عمیقی کشید خودشو روی جونگکوک انداخت

+ اخ

_ بیا بخوابیم

جونگکوک دستشو از روی چشماش برداشت به چشمای تهیونگ خیره شد

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now