Z

2.1K 257 14
                                    

+ آه ...کووو

مک های عمیقی روی سینه ام میگذاشت و حس میکردم الاناست به قوه ی الهی سینه هام شیر بیان

لبمو گزیدم کمرمو بالا کشیدم که دستای کوک دور باسنم حلقه شدن

با خوردن دیکم به بدن لخت عرق کرده ی کوک حالم خراب و خرابتر میشد

بهش نگاه کردم موهای بلند مشکی و خیسش که به پیشونیش چسبیده با علاقه مک های ریز و درشتی روی سینه ام میذاره

بهم نگاه کرد و فاک

چشماش ! چشمای مشکیش که برق شرارت توشون رعد و برق میزد میدونستم چی میخواد

کووووک ! لطفا ... بیشتر میخوام اینقد اذیتم نکن !

ولی زهی خیال باطل که از این

+ فااااک آههههه آروم باش لعنتی ...

این پسر واقعا آدم خواره ! حس میکنم گوشت سر شونم با دندوناش کَند و اونطرف تر تفش کرد

دستشو روی دیکم بالا و پایین کرد

_ چی میخوای کوچولو؟

چشمامو توی حدقه چرخوندم ، کوچولو ؟

+ کونتو میخوام بیبی !

در کسری از ثانیه گرد شدن چشمای جونگکوک و ترکیدنش از خنده باعث شد لبامو غنچه کنم شاکی ازش چشم بردارم

البته با یه دستی ! خب دوتا دستی بالا کشیده شده و سیخ در هوا ...

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now