روی زانوهاش خمش کردم دستمو روی خط باسنش کشیدم
+ که اینطور کلوچه؟
کمی ژل از بالا روی باسنش ریختم به لغزیدنش بین پاهاش خیره شدم
اون باسن گرد و قلمبه خوش رنگش ... و ژل سفیدی که روی سوراخ کوچیکش ...
فاک !با انگشت اشارم سوراخشو لمس کردم زمزمه کردم : بیبی بوی
باسنشو به عقب پرت کرد روی دیکم دورانی حرکت داد
صدای ناله هاش و صدایی که بخاطر ژلی که بین بدنمون سابیده میشد
این هارمونی رو هات تر و جذاب تر کرده بوددستمو روی شونه هاش گذاشتم محکم تر به دیکم فشارش دادم
+ اوم ته ! ولی باسنت خیلی مشتاق تره که دیکمو ببلعه ، تا دیکت
دستشو عقب اورد روی دیکم حرکت داد روی سوراخش تنظیمش کرد ولی لحظه اخر دوتا دستشو از پشت گرفتم سمت خودم کشیدم
_ فاک کوککک ! لطفا ددی ...
زبونمو روی خط کمرش کشیدم ، قوس کمرش گاز محکمی گرفتم
+ چی میخوای یوگن؟
_ لعنت بهتتتتتت دیکتو توی باسن لعنتیم میخوام به فاکمممم بده ددی , جوری که انگار اخرین باره قراره به فاک برم
+ بهت میدمش بیبی بوی
دیکمو روی سوراخش فشار دادم و کامل واردش شدم
+ بلندتر ناله کن ... اوه فاک ... بیشتر ته ، خفه نکن صدای بوسیدنیتو
با هربار ضربه ای که بهش میزدم به جلو پرت میشد با دستاش سمت خودم میکشیدمش
_ آه ددی این خیلییییی عمیقهههههههه خیلیییییی
.
.
.پارت بعد پارت آخره :)
YOU ARE READING
Yugen |KookV|
Teen Fictionچت استوری [compelet] از تعداد اپش نترسین خیلی کوچولوعه پارتا 🌱 تهیونگ دانشجوی جدید الورود رشته ی ادبیات که وقت مستی اشتباهی به جئون جونگکوک فاکر مشهور دانشگاهشون پیام میده + ددی فاک می _پس از همون اول زحمتی که میگفتی برام داری ، این بود؟ پارت های...